انجمن تخصصی شکاروتیراندازی(بزرگترین مرجع اطلاعاتی تفنگ بادی،پی سی پی،تیراندازی ایرانیان)pcp.airrifle.airguns..تفنگ بادی،پنوماتیک،

نسخه کامل: تاپیک برو بچه های با حال استان فارس
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
آقا احسان از نوشته خوبتون ممنون

عرض شود خدمت بروبچس استان فارسی که من و چندتا از بچه ها میخوایم فردا (جمعه ) بریم باشگاه تراپ و چند تا تیر از خودمون در کنیم.از بچه ها هرکی دوس داره بیاد تا فردا دور هم باشیم.

نامه تمام
پارسال داشتم توجاده شمال می رفتم دیدم تصادف شده و یکی افتاده زمین همه هم جمع شدن دورش می خواستم برم ببینم چه خبره
داد زدم برید کنار برید کنار من باباشم بعد همه رفتن کنار دیدم یه یارو زده به یه گاوه...

Khansariha (399)

داداشم یه گوشه خونه لاتی نشسته بود
همه بهش خندیدیم
بعد پسر داییم بهش میگه بیا از دور خودتوببین خیلی خنده دار شدی!

Khansariha (399)

با این شدت و سرعتی که وقتی اس ام اس میاد، میپرم رو گوشی! اگه موقع اذان می رفتم سروقت نماز، الآن جزو بندگان شایسته خدا بودم

Khansariha (399)

۲روز پیش رفتم مجلس ختم بابای یکی از بچه ها، اومدنی میخواستم به مادر دوستم بگم غم آخرتون باشه... برگشتم گفتم :بار آخرتون باشه!

Khansariha (399)

اعتراف می کنم تو تاکسی نشسته بودم
نزدیکای مقصد به جای اینکه بگم ممنون پیاده می شم بلند گفتم :خسته نباشید!!!
اینقدر تابلو بود دیگه نتونستم کاری کنم جز اینکه سریع پیاده بشم!!

Khansariha (399)

حالا هر شب تا ۴ صبح پای نت ول می چرخیا...
یه شب خواستی برا امتحان بیدار بمونی
کافئین خالص هم بخوری ۱۰٫۵ بیهوش میشی رو تخت!

Khansariha (399)

یه خونه خالی هم نداریم
با خودمون و خدای خودمون خلوت کنیم...
چیه؟
فک کردی ما از اوناشیم؟؟؟ برو از خدا بترس!!!
تسبیحم کوو؟!!! کی ورش داشته؟

Khansariha (399)

موقع امتحان ها که میشه یه سوالی بد جوری ذهنمو به خودش مشغول میکنه. میخوام بدونم من در طول سال تحصیلی دقیقا چه غلطی میکردم؟!

Khansariha (399)

دانشجوی عزیز
وقتی که شما سر کلاس اس ام اس میفرستی من کاملا متوجه میشم.
چون هیچ احمقی به خشتک خودش زل نمیزنه در حالی که لبخند روی لباشه !
دوستدارت استاد!

Khansariha (399)

تو کلاس داشتم با دوستم پچ پچ میکردم استاد اومد با خط کش بهم اشاره کرد و گفت:
تهِ این خط کش یه آدم ابله وجود داره...
منم گفتم: استاد منظورتون کدوم تهشه...:|
نمیدونم چی شد که اخراجم کرد!!!

Khansariha (399)

یه بار کلاس سوم که بودم یادمه زنگ فارسی معلم اومد سر کلاس
خیلی محترمانه و با صدای بلند گفت :بچه ها کتابها را بگشایید :|
ما هم همه باهم کتابارو باز کردیم و یکصدا گفتیم :گشاااااادیم....:|:))))

Khansariha (399)

پسره اومد وسط کلاس دانشگاه, داد زدشلوارمو در بیارم؟
همه پسر ها گفتن: دربیار در بیار
دخترها همه زیر چشمی نگاه می کردن...!!!
یه دفعه دستشو کرد تو ساکش و شلوار ورزشیشو در اورد!
پسرا: هاهاها:)))
دخترا: ایییییییش: |: |: |

Khansariha (399)

هر چی فک میکنم این مورچه بالدار چیزی نمیتونه باشه جز حاصل رابطه نامشروع بین پشه و مورچه.. واقعا خجالت آوره.

Khansariha (399)

توی شبکه پنج برنامه ی به خانه برمیگردیم، یه بخشی وجود داره به نام “اینجا و اونجا”!
اونوقت مجری برنامه میگه: به اینجا و اونجای ما خوش آمدید …!

Khansariha (399)
سید شیطون شدی ها!Khansariha (290)
مخلص بروبچ شیرازKhansariha (8)Khansariha (8)
ولی عالیه!این رویه رو ادامه بدید!حداقل روزی چن دقیقه روحمون شاد میشه و دستتون درد نکنه مخصوصا آقا احسان گل.
Khansariha (256)Khansariha (256)
Up.............
Khansariha (48)Khansariha (48)Khansariha (48)Khansariha (48)
بیا بالااااااااااااKhansariha (8)Khansariha (48)
دعای بعد از آشوب:
خداوندا آرامشی دوباره به انجمن صمیمی ما عنایت بفرما
خداوندا چشم همه حسودان به این فضای صمیمی و تخصصی را کور بگردان
خداوندا به همه زحمتکشان این انجمن خیر عطا بفرما
خداوندا به این تیراندازان خود بزرگ بین عقلی و به ما تیراندازان بی ریا پولی عطا بفرما
خداوندا دو تا مطلب به ما وحی کن بذاریم تو سایت جیگر بچه ها حال بیاد! خخخـ!
اگر اینها رو از ته دل آرزو میکردید بزن دکمه ی تشکر لامصب رو!
الهي امين
بچه ها این مشکلات همه جا پیش میاد مهم عاقبت کار هست که انشالله به خیر و خوشی تموم میشه و دشمنان این سایت دوباره ناکام میموننKhansariha (8)
یارومیخواسته خبرمرگ همسایرو بده میره درخونشون زنگ میزنه میگه بابات هست
بسره میگه نه شب میاد
میگه بشین تابیاد

Khansariha (399)

معلم که می خواد سوال کنه پاکنمون رو میندازیم زمین که خم شیم و تو تیر رس معلم نباشیم!

Khansariha (399)

آقا ما سر چهارراه بودیم، چراغ راهنمایی قرمز شد و یه وانتیه ازین میوه فروشا از چراغ رد شد!
یه ماشین راهنمایی رانندگیم سر چهار راه پارک بود وقتی اینو دید پشت میکروفنش گفت:
وانت کجا میری؟؟؟
وانتیم پشت بلندگوش گفت :دارم میرم خونه!!! خخخـ!

Khansariha (399)

دوستم عینک دودی زده بود داشتیم دست به دست از خیابون رد می کردیم. گشت ارشاد اومده می پرسه خانم کی باشن؟
منم ریلکس جواب دادم :خانم کور هستند دارم از خیابون ردشون می کنم. هیچی دیگه یارو ول کرد رفت.
یعنی خلاقیت و حال کردین:))))
احسان جان نکن همچین حالم بد شد دادا این عکس چیه ؟Khansariha (399)
لینک مرجع