انجمن تخصصی شکاروتیراندازی(بزرگترین مرجع اطلاعاتی تفنگ بادی،پی سی پی،تیراندازی ایرانیان)pcp.airrifle.airguns..تفنگ بادی،پنوماتیک،

دم جنبونک رو از حرصم زدم......خیلی کفری بود..اینا هم انقدر زیاد بودند که نگو.....

ریتای هم دقیقا مثل یک قاطر وحشی...هر وقت باهاش شلیک میکردم چشم راستم تا 2 دقیقه تار میدید و تو سرم صدای زنگ میشنیدم....

راستی یه چیز باحال...لوله ریتای بعر از هر شلیک نیم دور به راست یا چپ میچرخید...خخخخخخخخ...باید با دست درستش میکردیم...خخخخ اصلا اوضاعی بودا.....انشا الله قسمتت بشه خودت تجربه کنی

چی رو تجربه کنم؟ چرخیدن لوله رو؟

نه بابا...هم شکار مسلح به ریتای رو.....

بدون شرح


مامااااااااااااااااااااااننن....این گنده میخواد نهارم رو به زور ببره......خخخخخخخخخخ

ای جووونم کفترو بچسب به به به...

من زمانیکه گرایش چپ و مارکسیستی داشتم و بچه ها را به کوه می بردم ؛ آنجا دختران هم ؛همراه ما بودند و حتی برخی از آنها موقع لغزیدن و افتادن بوسیله ما دستگیری می شدند . شب ها در پناهگاه مختلط می خوابیدیم و هیچ وقت احساس و وسوسه ای نداشتم . اما حالا که توبه کرده و مذهبی هستم و متاهل هم شده ام با کمترین برخوردها وسوسه می شوم
(او کلافه بود که آخر این چه حالت است؟)
استاد(علی صفایی) خندید و با آن آرامش خاص فرمود :
آن وقت تو ریشه ای نداشتی
پس میوه هایت (عمل) در دست شیطان و تبلیغ حزب او بود و خوبی هایت هم به سود او بود.
اصلا شیطان می گفت : تو از خود مایی، پس چه وسوسه ای؟ اما حالا ریشه ای یافتی
او می خواهد ریشه ها را بزند، اما نمی تواند.
پس به به میوه ها می پردازد،تا از این راه کم کم به ریشه ها برسد.
تو حالا قیمت یافته ای و باید خرابت کند
این است که در حج بعد از مشعرالحرام که شعور به حرمت ها می یابی ، بلافاصله رمی جمرات (سنگ انداختن نمادین به محل حضور شیطان) شروع می شود.
پس تا شعور به حرمت ها نیافته ای،وسوسه ای نیست.
اما به محض شناخت و ادراک است که باید شیطان را رمی کنی آن هم دوبار و ...

---

بارالها
.
اجلم را تو به تاخیر انداز
.
چند روزی است دلم تنگ محـرم شده است ..

---

کبوتر دارم از تو یک سوالی..
.
کبوتر راستی جایی جز این صحن و سرا رفتی؟!..
.
اگر رفتی بگو که تا کجا رفتی..
.
چه میدانی که دردم چیست..
.
اصلا تا به حالا تو به عمرت کربلا رفتی..
.
کبوتر از سر شب تا کنون در فکر آنجایم..
.
اگر که جان ندادم چون که من هم پیش‌آقایم..
.
کبوتر تویی که لانه ات در عرش دنیاست..
.
تویی که صاحبت فرزند ‌زهراست..
.
برو پیشش بگو آقا گدایت بیقرار است..
.
از آن روزی که رفته کربلا چشم‌انتظار است..
.
برو پیشش بگو آقا گدایت سخت اندر شور‌و‌شین است..
.
برو پیشش بگو آقا گدایت سخت دلتنگ حسین است..

---

شیطان به حضور حضرت موسی آمد و گفت : آیا می خواهی به تو هزار و سه پند بیاموزم؟
موسی گفت : آنچه تو می دانی من بیشتر می دانم و نیازی به پند تو ندارم.
در همین حال جبرئیل وارد شد و گفت : ای موسی! خداوند می فرماید : هزار پند او فریب است اما سه پند او را بشنو.
موسی هم به شیطان گفت : سه پند از هزار و سه پندت را بگو.
شیطان گفت :
1- چنانچه در خاطرت انجام دادن کار نیکی را گذراندی برای انجام آن شتاب کن و گرنه تو را پشیمان می کنم .
2- اگر با زنان بیگانه و نامحرم نشستی غافل از من مباش که تو را به گمراهی وادار می کنم.
3- چون خشم و غضب بر تو مستولی شد جای خود را عوض کن و گرنه فتنه به پا می کنم.

---

(2012-11-06 06:05 PM)airking نوشته شده توسط: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
با سلام و عرض خیر مقدم به اقای عمادی عزیز.
اقای عمادی شما اهل کدوم شهرستان هستید؟

حسین جان این احسان از سر بیکاری و الافی هی برنامه میذاره فکر کرده ملت هم مثل خودش بیکاران خخخخخخخخخخخخخخخ.
شوخی کردم .
من که تازه از مشهد برگشتم و به محض اینکه بتونم یه وقتی ردیف کنم خدمت دوستان زحمت میدم.
یا علی

با سلام خدمت دوستان گلم
من اصالتا مرودشتی هستم ولی یزرگ شده شیرازم و در شیراز هم سکونت دارم
امیدوارم که بتونم در خدمتتون باشم و خوش بگذرونیم
با تشکر

پشۀ عزیز! باسلام
لطفاً حداقل جایی رو نیش بزن که خاروندنش آسون باشه!
آخه روی بند انگشت جای نیش زدنه؟
تازه پوستشم که کلفت تر از ساعد و ایناس، واسه خودتم سخت تره که لامصب



بیمار: من فکر می‌کنم پشه‌ام!
دکتر: من دندون‌پزشکم؛مطب روان‌پزشک رو به روی ماست.
بیمار: میدونم؛ الان اونجا بودم
دکتر: پس چرا اومدی اینجا؟
بیمار: مهتابی‌تون روشن بود !!:))





همانا لذتی که در بیدار کردن اعضای خانواده به روش های غیر مستفیم مثل : صدای چایی ساز ، افتادن کاملا اتفاقی برس روی زمین ، خرکش کردن ظرف کره مربا روی میز ، باز و بسته کردن در دستشویی و .... هست در جدا کردن قاچ پیتزا و کش اومدن پنیرش نیست!!!
و وقتی هم که بیدار شدن یه لبخند بزنی و بگی صبح بخیر! چرا یکم بیشتر نخوابیدی؟!


سكوتم از رضايت نيست فكرم مشغول اينه كه چطوری دهنت رو سرويس كنم :|


من مسئــول حرفـــها و رفتــارم هستــــم ؛
اما .... مسئول "برداشــت شمـــا" از آنهــا نيستـــم ... !!!


من آخرش با يخچال ازدواج مي کنم!
وقتی خوشحالی ميری در يخچالو وا ميکنی!
وقتی ناراحتی ميری در يخچالو وا ميکنی!
وقتی کسلی ميری در يخچالو وا ميکنی!
داری با تلفن حرف ميزنی ميری در يخچالو وا ميکنی!
... وقتی نميدونی چته! ميری در يخچال و وا ميکنی!
و...
آخه موجود اينقدر سنگ صبور !! اينقدر محترم؟ اينقدر با حوصله ؟ اینقدر با شخصیت



امـــــتحانات از آنچـــه که در برنامه ی امتحـــانی میبینید
به شمــــــــــــــــــا نزدیک ترند ..!!


یه بار هم رفتم باشگاه بدنسازی اسم نوشتم.
مربیه همون روز اول بهم یه رژیم داد درح...د شعب ابی‌طالب!!!
صبح باس یه خرما لیس می‌زدم؛
اون‌وخت شب به همون خرمای صبح خیره می‌شدم!!!
سه روز رفتم بعدش به این نتیجه رسیدم مرد باس معرفت داشته باشه، نه بازوی ستبر!!!


این سامان گلریز اومده شبکه سه میگه میخوام یه ساندویچی آموزش بدم که دانشجوهایی که تو خوابگاه هستن و فر ندارن روی همون گاز کوچیک بتونن تهیه کنن
حالا مواد اولیه اش چی بود؟
گوشت بوقلمون دودی ، پنیر پیتزا ، نون تست
مرتیکه دانشجو ندیده :|

فدای صداقت اون بی سوادی که ازش پرسیدند عشق چند حرفه؟؟؟؟؟؟

گفت 4 حرف..همه بهش خندیدند..

اما زیر لب میگفت : مگه حسین چند حرفه؟؟؟؟

یا حسین

اوه اوه اوه اوووووه!
یه وجب خاک نشسته اینجا...بابا یه حرکتی بکنید.
بچه ها پایه هستید فردا دست جمعی بریم شاهچراغ؟