انجمن تخصصی شکاروتیراندازی(بزرگترین مرجع اطلاعاتی تفنگ بادی،پی سی پی،تیراندازی ایرانیان)pcp.airrifle.airguns..تفنگ بادی،پنوماتیک،

نسخه کامل: تاپیک برو بچه های با حال استان فارس
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
(2014-04-12 07:21 PM)whitewolf نوشته شده توسط: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سلام دوستان کسی شماره تفنگ فروشی با انساف تو دهنادی رو داره؟؟؟

اصلا مگه اسلحه فروش با انصاف هم داریم؟؟؟
به نظرم مغازه خداپرست ها منصف تر از بقیه هستند.
هروقت قیمتهاشون را با مغازه های دیگه مقایسه کردم همیشه مناسب تر از بقیه جاها بود
نه حالا مس مغازه عارف
اصلا قیمت رنجر 1100 چنده تو شیرازKhansariha (8)Khansariha (8)
غضنفر پشت موتور گازی نشسته بوده و هی از یه بنز جلو می‌زده… راننده بنز عصبانی می‌شه به موتوری می‌گه: آقا تو چطور از من جلو میزدی؟ میگه: ببخشید… کش شلوارم به آینه بغل شما گیر کرده بود
(2014-04-12 08:05 PM)esijoon نوشته شده توسط: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
(2014-04-12 07:21 PM)whitewolf نوشته شده توسط: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سلام دوستان کسی شماره تفنگ فروشی با انساف تو دهنادی رو داره؟؟؟

اصلا مگه اسلحه فروش با انصاف هم داریم؟؟؟
سلام
شاید با انساف داشته باشیم ولی با انصاف نداریم.خخخخخخ
(2014-04-14 11:53 AM)shekarchikoohestan نوشته شده توسط: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
(2014-04-12 08:05 PM)esijoon نوشته شده توسط: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
(2014-04-12 07:21 PM)whitewolf نوشته شده توسط: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
سلام دوستان کسی شماره تفنگ فروشی با انساف تو دهنادی رو داره؟؟؟

اصلا مگه اسلحه فروش با انصاف هم داریم؟؟؟
سلام
شاید با انساف داشته باشیم ولی با انصاف نداریم.خخخخخخ

خخخخخخخخKhansariha (226)Khansariha (226)Khansariha (226)Khansariha (266)Khansariha (266)Khansariha (266)Khansariha (266)
املام زعیفه چه کار کنمKhansariha (8)Khansariha (8)
[تصویر: 13975541721.jpg]

[تصویر: 13975541722.jpg]

[تصویر: 13975541723.jpg]

روش جدید ترک کامپیوتر

[تصویر: 13975541724.jpg]

[تصویر: 13975541725.jpg]

اگه اوباما مو هاشو اوتو بکشه اینطوری میشه خخخخخخخخخخخخخخخخخخ

[تصویر: 13975542511.jpg]
يه خونه مجردي با رفيقامون درست کرده بوديم، اونجا شده بود خونه گناه و معصيت...
گفت شب عاشورا هرچي زنگ زدم به رفيقام، هيچکدوم در دسترس نبودند
نه نمازي، نه حسيني، هيچي
ميگفتم اينارو همش آخوندا درآوردند، دو تا عرب با هم دعواشون شده به ما چه
ميگفت ماشينو برداشتم برم يه سرکي، چي بهش ميگن؟ گشتي بزنم
تو راه که ميرفتم يه خانمي را ديدم، دخترخانم چادري داشت ميرفت حسينيه
خلاصه اومدم جلو و سوار ماشينش کردم با هر مکافاتي که بود، ميرسونمت و ....ـ
خلاصه، بردمش توي اون خانه ي مجردي
اينم مثل بيد ميلرزيد و گريه ميکرد و ميگفت بابا مگه تو غيرت نداري؟ آخه شب عاشوراست!!!! بيا به خاطر امام حسين حيا کن
گفتم برو بابا امام حسين کيه؟ اينارو آخوندا درآوردند، اين عربها با هم دعواشون شده به ما ربطي نداره
گفت توي گريه يه وقت گفتش که: خجالت بکش من اولاد زهرام، به خاطر مادرم فاطمه حيا کن!!! من اين کاره نيستم، من داشتم ميرفتم حسينيه!
گفتم من فاطمه زهرا هم نميشناسم، من فقط يه چيز ميشناسم: جواني، جواني کردن
جواني، گناه
جواني، شهوت
اينارو هم هيچ حاليم نيست
گفت اين خانمه گفت: تو اگر لات هم هستي، غيرت لاتي داري يا نه؟ گفت: چطور؟
_ خودت داري ميگي من زمين تا آسمون پر گناهم ، اين همه گناه کردي، بيا امشب رو مردونگي لوتي وار به حرمت مادرم زهرا گناه نکن، اگه دستتو مادرم زهرا نگرفت برو هرکاري دلت ميخواد بکن
گفت ما غيرتي شديم
لباسامو پوشيدم و گفتم: يالا چادرو سرت کن ببينم، امشب ميخوام تو عمرم براي اولين بار به حضرت زهرا اعتماد کنم ببينم اين زهرا ميخواد چيکار کنه مارو... يالا
سوار ماشينش کردم و اومدم نزديک حسينيه اي که ميخواست بره پياده اش کردم
از ماشين که پياده شد داشت گريه ميکرد
همينجور که گريه ميکرد و درو زد به هم، دم شيشه گفت: ايشاالله مادرم فاطمه دستتو بگيره، خدا خيرت بده آبروي منو نبردي، خدا خيرت بده...
ميگه اومدم تو خونه و حالا ضد حال خورديم و ....
تو صحبت ها که داشتم ميبردمش تا دم حسينيه، هي گريه ميکرد و با خودش حرف ميزد، منم ميشنيدم چي ميگه
اما داشت به من ميگفت
ميگفت: اين گناه که ميکني سيلي به صورت مهدي ميزني، آخه چرا اينقدر حضرت مهدي رو کتک ميزني، مگه نميدوني ما شيعه ايم، امام زمان دلش ميگيره، اينارو ميگفت
منم سفت رانندگي ميکردم
پياده که شد رفت، آمدم خونه
ديدم مادرم، پدرم، خواهرام، داداشام اينا همه رفتند حسينيه
تو اينام فقط لات من بودم
گفت تلويزيونو که روشن کردم ديدم به صورت آنلاين کربلا را نشون ميده
صفحه ي تلويزيون دو تکه شده، تکه ي راستش خود بين الحرمين و گاهي ضريحو نشون ميده، تکه دومش، قسمت دوم صفحه ي تلويزيون يه تعزيه و شبيه خوني نشون ميداد، يه مشت عرب با لباس عربي، خشن، با چپي هاي قرمز، يه مشت بچه ها با لباس عربي سبز، اينارو با تازيانه ميزدند و رو خاکها ميکشوندند
ميگفت من که تو عمرم گريه نکرده بودم، ياد حرف اين دختره افتادم گفتم وااااااي يه عمره دارم تازيانه به مهدي ميزنم
ميگفت پاي تلويزيون دلم شکست، گفتم زهرا جان دست منو بگير
زهراجان يه عمره دارم گناه ميکنم، دست منو بگير
من ميتونستم گناه کنم، اما به تو اعتماد کردم
کسي هم تو خونه نبود، ديگه هرچي دوست داشتم گريه کردم
گريه هاي چند ساله که بغض شده بود، گريه ميکردم، داد ميزدم، عربده ميکشيدم، خجالت که نميکشيدم ديگه، کسي نبود
ميگفت نزديکاي سحر بود، پدر و مادرم از حسينيه آمدند
تا مادرم درو باز کرد، وارد شد تو خونه، تا نگاه به من کرد (اسمش رضاست)، يه نگاه به من کرد گفت: رضا جان کجا بودي؟
گفتم چطور؟ گفت بوي حسين ميدي!
رضاجان بوي فاطمه ميدي، کجا بودي؟
افتادم به دست پدر و مادرم، گريه.... تورو به حق اين شب عاشورا منو ببخش
من کتک زدم، اشتباه کردم
بابام گريه کن، مادرم گريه کن، داداشها، خواهرا... همه خوشحال
داداش ما، پسر ما، پسرم حسيني شده
صبح عاشورا، زنجيرو برداشتم و پيرهن مشکي رو پوشيدم و رفتم تو حسينيه
تو حسينيه که رفتم، ميشناختند، ميدونستند من هيچوقت اينجاها نميومدم
همه خوشحال
رئيس هيئت آدم عاقليه
آمد و پيشوني مارو بوسيد و بغلمون کرد و گفت رضاجان خوش آمدي، منت سر ما گذاشتي
گفت منم هي زنجير ميزدم و ياد اون سيلي هايي که به مهدي زده بودم گريه ميکردم
هي زنجير ميزدم به ياد کتکايي که با گناهانم به مهدي زدم گريه ميکردم
جلسه که تمام شد، نهارو که خورديم، رئيس هيئت منو صدا زد
(من یه خواهشی دارم به کسانی که دستشون به دهنشون میرسه، میتونند سالی چند نفرو کربلا ببرند تورو به خدا یکی از کسانی که کربلا میبرید از این طایفه باشه
اون جوونی که اهل این حرفها نیست اما یه روز عاشورا میاد، همون روز دستشو بگیر بگو خوش آمدی، میای بریم کربلا؟
این جوونا اگر شش گوشه ی حسینو ببینند گریه میکنند، متحول میشن، کربلا آدمو آدم میکنه)
اومد به من گفت: رضاجان میای کربلا؟ گفتم: کربلا؟!! من؟!!! من پول ندارم!!!
گفت نوکرتم، پول یعنی چی؟ خودم میبرمت
میگفت حاج آقا هنوز ماه صفر تموم نشده بود دیدم بین الحرمینم
رئیس هیئت اومد گفت که: آقارضا، بریم تو حرم
گفتم برید من یه چند دقیقه کار دارم
تنها که شدم، زدم تو صورتم گفتم حسین جان میخوای با دل من چکار کنی؟
زهراجان من یه شب تو عمرم به تو اعتماد کردم، کربلاییم کردی؟ بی بی جان آدمم کردی؟
اومدم شبکه رو گرفتم، ضریح امام حسینو، گریه کردم. داد میزدم، حسین جان، حسین جان، دستمو بگیر حسین جان، پسر فاطمه دستمو بگیر، نگذار برگردم دوباره
میگفت رئیس هیئت کاروان داره، مکه مدینه میبره. میگفت حاج آقا به جان زهرا سال تمام نشده بود گفت میای به عنوان خدمه بریم مدینه، گفت همه کاراش با من، من یکی از خدمه هام مریض شده
خلاصه آقا چندروزه ویزای مارو گرفت، یه وقت دیدیم ای بابا سال تمام نشده تو قبرستان بقیع، پای برهنه، دنبال قبر گمشده ی زهرا دارم میگردم
گریه کردم: زهرا جان، بی بی جان، با دل من میخوای چکار کنی؟ من یه شب به تو اعتماد کردم هم کربلاییم کردی هم مدینه ای؟
میگفت خلاصه کار برام پیش اومد و کار و دیگه رفیقای اون چنینی را گذاشتم کنار و آبرو پیدا کردم
یه مدتی، دو سالی گذشت
میگفت حاج آقا همه یه طرف، این یه قصه که میخوام بگم یه طرف
مادر ما گفت: رضاجان حالا که کار داری، زندگی داری، حاجی هم شدی، مکه هم رفتی، کربلایی هم شدی، نوکر امام حسین هم شدی، آبرو پیدا کردی، اجازه میدی بریم برات خواستگاری؟
گفتم بریم مادر، یه دختر نجیب زندگی کن را پیدا کن
رفتند گفتند یه دختری پیدا کردیم خیلی دختر مومنه و خوبیه و اینهاست، خلاصه رفتیم خواستگاری
پدر دختر تحقیقاتشو کرده بود.
چقدر خوبه دختردارها اینجوری دختر شوهر بدن، باریکلا
میگفت منو برد توی یه اتاق و درو بست و گفت: ببین رضاجان من میدونم کی هستی. اما دو سه ساله نوکر ابی عبدالله شدی. میدونم چه کارها و چه جنایات و .... همه ی اینارو میدونم، ولی من یه خواهش دارم، چون با حسین آشتی کردی دخترمو بهت میدم نوکرتم هستم. فقط جان ابی عبدالله از حسین جدا نشو. همین طوری بمون. من کاری با گذشته هات ندارم. من حالاتو میخرم. من حالا نوکرتم.
میگفت منم بغلش کردم پدر عروس خانم را، گفتم دعا کنید ما نوکر بمونیم.
گفت از طرف من هیچ مانعی نداره، دیگه عروس خانم باید بپسنده و خودتون میدونید
گفتند عروس خانم چای بیارند. ما هم نشسته بودیم. پدرمون، خواهرمون، مادررمون، اینها همه، مادرش، خاله اش، عمه اش، مهمونی خواستگاری بود دیگه
عروس خانم وقتی سینی را آورد گذاشت جلوی ما، یه نگاه به من کرد، یه وقت گفت:
یا زهرا!!!!!
سینی از دستش ول شد و گریه و از سالن نرفته خورد روی زمین...
مادرش، خاله اش، مادر من، خواهر ما رفتند زیر بغلشو گرفتند و بردنش توی اتاق
میگفت من دیدم حاج آقا فقط صدای شیون از اتاق بلنده
همه فقط یک کلمه میگن: یا زهرا!!!
منم دلم مثل سیر و سرکه میجوشید، چه خبره! مادرمو صدا زدم، گفتم مادر چیه؟
گفت مادر میدونی این عروس خانم چی میگه؟
گفتم چی میگه؟
گفت: مادر میگه که....
دیشب خواب دیدم حضرت زهرا اومده به خواب من، عکس این پسر شمارو نشونم داده، گفته این تازگیا با حسین من رفیق شده....
به خاطر من ردش نکن
مادر دیشب فاطمه سفارشتو کرده
به خدا جوونا اگر رفاقت کنید، اعتماد کنید، زهرا آبروتون میده، دنیاتون میده، آخرتتون میده
ای آبرودار آبرویم را بخر٬ جان زهرا از گناهم درگذر... یازهرا...
دختر خانم های عزیز توجه داشته باشند به علت شوک ناشی از
افزایش ناگهانی قیمت بنزین، آقا پسرهای گل تا مدتی قادر به
خدمات رسانی در خیابان ها نیستند...گفتنی است
این شوک مقطعی بوده و پس از گذشت چند روز خودبخود
برطرف شده و اوضاع به روال قبل باز خواهد گشتKhansariha (95)Khansariha (95)Khansariha (95)Khansariha (95)Khansariha (95)Khansariha (95)Khansariha (95)Khansariha (95)Khansariha (95)
مورد داشتیم دخدره پارک دوبل کرده ازش تست دوپینگ گرفتن.
.
.
.
.همیشه گوشه ای از یخچال یه بطری کوچیک آب هست
که هرکسی فک میکنه فقط خودش از اون آب میخوره.
.
.
.
.همش میگن تو چرا اینقد چاقی !؟
ای باباااااا من چاق نیستم !
فقط راحت تر از شما دیده میشم .
.
.
.
.ﺍﺯ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ
ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﻧﺴﺘﻢ ﺭﻭﯼ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﻡ ﭼﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻠﯽ ﻧﺸﻮﻥ ﺩﺍﺩﯼ !؟
ﮔﻔﺖ ﻫﯿﭽﯽ ﻭﺍﻻ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﺕ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺭ ﮐﺎﺑﯿﻨﺖ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺑﺎ ﮐﺶ ﺑﺒﻨﺪﻩ :|
ینی از همون اولم مورد توجه همه بودم !
.
.
.سلامتی کسی که نیم ساعت پشت در توالت منتظر بود
و از دلدرد داشت میترکید،
ولی به خاطر اینکه رفیقش اول بره توالت بوقید به خودش !
نخند ، مردونگی رو یادبگیر !
.
.
.

ایرانی تو مواجهه با هر چیزی ، دو تا سوال ذهنشو درگیر میکنه :
۱) نون توش هست یا نه؟
۲) کلاس داره یا نه؟
.
.
.
فقط یه ایرونی میتونه
انقدر فال حافظ بگیره تا یکیش به مشکلش جور دربیاد :|
.
.
.
اعتراف میکنم هر روز صبح که بیدار میشم
با خودم تصمیم میگیرم که امروز خیلی خلاق و پر انرژی باشم
ولی بعد یه صدایی تو سرم میگه : آره اینو خوب اومدی
و بعد جفتمون با هم میخندیم و تصمیم میگیریم دورِهمی یه چرتی بزنیم .
.
.
.تصمیم گرفتم توزندگیه خودم دخالت نکنم…
دوستان زحمتشو میکشن !
.
.
.چشم و هم چشمی جدید خانومها:
خانوم اولی: ما دیگه برای این مرحله ی یارانه ثبت نام نکردیم…
خانوم دومی: وا ! یعنی مرحله ی قبل میگرفتین ؟!
خانوم سومی: حالا این یارانه یارانه که میکنین اصن چی هست ؟!
.
.
.نشد از یه ورزشکار بپرسن به تیم ملی میرسی ؟!
بعد اون نگه :
” آرزوی هر بازیکنیه که پیرهن تیم ملی رو بپوشه
من هم از این قاعده مستثنی نیستم ” :|
.
.
.من تو سال جدید موفقیت بچه هامو از خدا خواستم
البته هنوز با مامانشون آشنا نشدم ولی خب مهر پدریه دیگه.
.
.
اون زمان که میلیون پول بود، ما اون میلیون رو نداشتیم !
الان که میلیارد پوله ، ما باز اون میلیونو نداریم :|
.
.
.آﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺭﯼ که مامان بابام ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ
ﻣﺎﻝ ﺯﻣﺎﻧﯿﻪ که ﺑﻨﺪ ﮐﻔﺸﻤﻮ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯽ ﺑﺴﺘﻢ !
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ دیگه ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﭼﺸﻤﮕﯿﺮﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ :|
.
.
.تنها راه گرفتن مهار مسی تو جام جهانی
اینه که بهش بگن هر کی گل بزنه خره :D
..
.
.ﯾﮑﯽ ﺍﺯ فانتزی ﻫﺎﻡ اینه که زنگ بزنم به خودم ، بعد بگم الو ؟
بعد خودم بگم : قربون الو گفتنت برم من !
بعدم خودم خجالت بکشم قطع کنم تلفنو …
چن دفه هم امتحان کردم ولی لامَصّب همش اِشغال بود !
نگرانم ! نمیدونم دارم با کی حرف میزنم ؟! :|
.
.
.تنهایی یعنی:
بدونی که وقتی دستشویی هستی، کسی منتظر بیرون اومدنت نیس :D
.
.
.دیدین تو فیلما بچه توی خواب جیغ میکشه همه میرن بغلش می کنن و از این حرفا ؟
خلاصه اومدم بگم اینا همش دروغه ،
من یه بار جیغ کشیدم مامانم همچین با لگد زد تو شکمم که دیگه چند ساله جیغم نمیاد :|
.
.
.با این وضعی که من میبینم
باید واسه انتخاب واحد ترم بعد برم آموزش بگم:
همــــون همیــــشـــگــی !!
.
.
.چن وخ پیش به پسر عموم گفتم واسم ایمیل بساز رمزشم واسم بفرست…
گفت باشه…
آدرس ایمیلمو فرستاد گفتم پس رمزش کو ؟؟
گفت واست ایمیل کردم :|
من قضاوت رو به کارشناسا واگذار میکنم !
.
.
.با خواهرم دعوام شد در حد جنگ ستارگان
یه چنگ انداختم تو صورتش یهو به مامانم گفت :
این وحشیو از کجا آوردید ؟
مامانم گفت : اون پرورشگاهِ که تورو آوردیم ،
یه باغوحش بغلش بود داداشتو از اونجا آوردیم …
یعنی از حالت جامد به بخار تبدیلمون کرد :|
.
.
.ﺳﺮ ﺳﻔﺮﻩ ﻧﺸﺴتم ﺩﺍﺭﻡ ﺷﺎﻡ ﻣﯿﺨﻮﺭﻡ ،
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﮕﻪ : ﺑﺴﻪ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺗﺮﮐﯿﺪﯼ ! ﺍﺯ ﻫﯿﮑﻞ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﯽ !
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﯿﮕﻪ : ﻭﻟﺶ ﮐﻦ ﺯﺑﻮﻥ ﺑﺴﺘﻪ ﺭﻭ ﺑﺰﺍﺭ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﭽﺮﻩ ، ﭼﯿﮑﺎﺭﺵ ﺩﺍﺭﯼ ؟
ﺁخه ﭘﺪﺭ ﻣﻦ ، ﻣﻦ ﻧﺨﻮﺍﻡ ﺷﻤﺎ ﺍﺯﻡ ﺣﻤﺎﯾﺖ ﮐﻨﯽ کیو ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺒﯿﻨﻢ ؟
.
.
.دیشب ساعت ۳شب بابام اومده بالا سرم بیدارم کرده میگه : پسرم پسرم !
من : هوووم ؟؟
بابام : بابا بیداری ؟
من : آره بابا دارم تنیس رو میز بازی میکنم.
بابام : زهرمار مگه من باهات شوخی دارم ؟
من : پدر من خو ساعت ۳ بیدارم کردی میگی مگه خوابی ؟
بترس از روز رستاخیز ، بترس از آتش دوزخ !
بابام : بابا خوابم نمیبره بیا با هم شطرنج بازی کنیم !
من : ای خدااااااااااا
حالا داشتیم بازی میکردیم سربازو هفت هشت خونه تکون داد…
من : بابا اون سربازه مازراتی نیست که اینجور میرونیش ؟!
بابام : هزار بار گفتم احترام بزرگترت رو داشته باش ،
پاشو گمشو بیرون میخوام بخوابم بچه سوسول ؛
کسی که جنبه تقلب رو نداره اصلا باهاش بازی نمیکنم !!!
.
.
.کدوم سوال بیشتر تو خونتون رایجه ؟؟
۱ : این تلویزیونِ بی صاحاب واسه کی روشنه ؟
۲ : چی از جونِ این یخچال بدبخت میخوای ؟
۳ : کی لامپ دستشویی رو روشن گذاشته ؟
۴ : کی دمپایی دستشویی رو خیس کرده ؟
۵ : این موقع شب با کی حرف میزنی ؟
۶ : چشمات درنیومد پای این کامپیوترِ کوفتی ؟
۷ : کی غذای منو خورده ؟
۸ : کی جورابای منو ورداشته ؟
۹ : تا این موقع شب کدوم گوری بودی ؟
۱۰ : تو اونجا چه غلطی میکردی ؟
۱۱ : باز چه مرگته تو ؟
.
لینک مرجع