انجمن تخصصی شکاروتیراندازی(بزرگترین مرجع اطلاعاتی تفنگ بادی،پی سی پی،تیراندازی ایرانیان)pcp.airrifle.airguns..تفنگ بادی،پنوماتیک،

نسخه کامل: تاپیک برو بچه های با حال استان فارس
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
دادا شیرازیا انگار فعال شدن خخخخKhansariha (8)
اینم برای اینکه دوستان شیرازی یه حالی بکنن Khansariha (8):
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.

اینم از نیوتون شیرازی:
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.


تا دوستان شیرازی از شکار و تفریح برنگشتن حسابی تاپیکشون رو بترکونیم خخخخخخKhansariha (256)
سلامKhansariha (8)
گوشت شكارارو چيكار كردين؟Khansariha (226)(اينايي كه زدين از باغ ما فرار كرده بودن يا اصلا نزدين؟؟؟؟!!!خخخخ)
سيد اينا مي خوان تك خوري كنن ها!!!!!!!!!خخخخخخخ
سيد يه خبر بگير ما هم مطالباتمونو بگيريم(يهويي نگين همشو تو صحرا كباب كرديم ها كه ميشم اينطوريKhansariha (367))
آقا خبر رسید که بالاخره تونستن با شکار موفقیت آمیز یک کبک، یک فاخته و 4 فروند کلاغ به شهر برگردن...
احسان تا نیم ساعت دیگه بر میگرده و گزارش کامل و تصویری رو میده...فقط افسوس که من نتونستم در والین میتینگ بچه های فارس حضور داشته باشمKhansariha (226)
احسان دلم آب شد...زودی باشKhansariha (8)
سلام ...این کبک رو از چه فاصله یی و با چه تفنگی زدین؟؟
سلام به دوستان.اقا ما همچنان منتظر دیدن عکسهای شکار شماییم.دلمون اب شدKhansariha (8)
بسم الله الرحمن الرحیم

به به...سلام دوستان گل غیر شیرازی...میبینم که یک روز ا نبودیم تاپیک ما رو ترکوندید...ایول بابا........دمتون گرم
امیر حسین.....پس برا این بود هی زنگ میزدی؟؟؟؟؟داشتی آمار لحظه ای میگرفتی بزاری تو سایت؟؟؟؟؟شانس آوردی دست جلال بهت نمیرسه...می خواست کلت رو بکنه...خخخخخ....البته خودم هم همینطور...و همینطور آقا سیامک و آقا حسین . پسر دایی آقا جلال.......کلا همه می خواستن کلت رو بکنن...انقد بی وثت زنگ زدی که یه کبک تپل از کفمون رفت....براش کمین کرده بودیم...ولی زنگ زدی یهو پرید......خخخخخ

دوستان گل بریم سر اصل ماجرا....امروز صبح ساعت 5 صبح به اتفاق آقا حسین به سمت پاسارگاد حرکت کردیم...در راه آقا جلال و همراهشون هم به ما ملحق شدند و در پاسارگاد هم آقا سیامک که به نوعی میزبان این دیدار بودند به ما پیوستند و همگی به سمت شکارگاه عزیمت کردیم...در راه دسته های چندین تایی از فاخته و سار بر فراز مزارع ذرت قابل مشاهده بود....

یک فرئند فاخته تپل مپل توسط پسر دایی آقا جلال که از قضا ایشون تراپیست هم هستند توسط اسلحه نخجیر 1 و فکر کنم ساچمه شماره 5 از فاصله 15-20 متری ساقط شد....پس از بریدن سر این فاخته هم راه افتادیم به سمت کوه
[تصویر: 13500682062.jpg]
البته فاخته با ساچمه زنی نخجیر 1 هدشات شد ولی عکسش با هاتسان هست.....خخخخخ
ماشین ها رو که پارک کردیم رفتیم بالا...به دنبال صدای کپک بودیم که یافتیم.... حسن آقا ( همراه آقا جلال ) که ساچمه زنی داشتند از ما جدا شدند تا قله ای که کپک ها روش بودند رو دور بزنند...من و بقیه هم راهمون رو ادامه دادیم تا بتونیم کبک ها رو به سمت حسن آقا هدایت کنیم...
در ایم مرحله حسن آقا موفق شدند 2 کبک رو بزنند که متعصفانه هر دو گریختند و پنهان شدند....نزدیم 3 ساعت داشتیم تو کوه میگشتیم...خیلی کبک های تیزی بودند...دیگه تصمیم به برگشتن گرفتیم که در راه برگشت از دور محل تجمع چند کبک رو دیدیم...حسن آقا رفتند دنبال اون دسته کبک و ما هم از اینطرف نظاره گر و کماکان به دنبال کبک های اینور....

در این مرحله حسن آقا موفق به شکار یک فروند کبک تپل مپل شدند....فشنگ شماره 5 فاصله 15-20 متر...هوا زنی
[تصویر: 13500667201.jpg]
[تصویر: 13500667202.jpg]
راستی در گوشی یه چیزی بگم که بعضی ها به ما تیکه انداختند که احسان نمیتونی از کوه بیای بالا و از این حرفا...ولی دیدیم که دود از کنده بلند میشه و ........ .خخخخخخخخخ
در پایین کوه هم داشتیم همینطوری تیر اندازی میکردیم که آقا سیامک که دشمنی دیرینه ای با دارکوب ها دارند ( به دلیل خسارات میلیونی که این پرنده بهشون زدند ) یک فروند دارکوب رو از فاصله حدود 30 متری با پی سی پی هاتسان حسین خان ساقط کردند وو البته یه پرنده دیگه که نمیدونم چی چی هست...عین گنجشکه ولی تیره تره....
[تصویر: 13500664961.jpg]
[تصویر: 13500664962.jpg]
در این جا آقا جلال و همراهشون کاری براشون پیش اومد و برگشتند منزل و من موندم و آقا حسین و آقا سیامک....
چون چیز زیادی دشت نکرده بودیم گفتیم بریم سراغ فاخته های صبحی...ولی ازشون خبری نبود...ما هم رفتیم زمین های اطراف روستا و یه کلاغ کشی راه انداختیم....خخخخخخخخ
تعداد سه فروند زاغی + یک فروند ابلق.......زاغی ها از فاصله 30 و 70 و 20 متری...ابلق هم از 20 متری توسط حسین زده شد...یک زاغی هم زخمی شد خاطره خنده داری رو برای ما رقم زد...آخر سر میگم براتون....
[تصویر: 13500664963.jpg]
[تصویر: 13500664964.jpg]
[تصویر: 13500664965.jpg]
کلی سار هم رو سیم برق نشسته بودند که نمیدونم چرا با اون دقت هاتسان هیچ تیری بهشون نخورد....حالا خوبه 5 دقیقه قبلش ار 70 متری یه کلاغ رو زده بودیم...ولی اینجا از 20 متری تیرامون بهشون نمیخورد...اولین تیر هاتسان همه رو فراری داد....

خلاصه اینکه.....خیلی خوش گذشت...خیلی شکار فراوون بود..البته چیزی نصیب ما نشد.....نمیدونم چرا...هنوز تو کفم چراااا؟؟؟....
آقا سیامک خیلی مهمان نواز بودند...پدر ایشون رو هم ملاقات کردیم که از شکارچیان خبره و قدیمی هستند...با اولین تیراندازیشون با هاتسان با 2 تیر 2 عدد گردو رو از 20-25 متری انداختند...خیلی حال کردم....

موقع اذان هم برگشتیم شیراز که البته خیلی دیر رسیدیم.......تو راه هم خدا رحممون کرد...یکی مثل بز اومد کف جاده ماشینش رو نگه داشت...کم مونده بود تریلی بزنه از وسط نسفش کنه.......

دوستان عزیز هم استانی ازتون دعوت میکنم یه برنامه بزارید تا دسته جمعی دوباره یه سری به اونجا بزنیم...خیلی جای بکر و خوبیه....
جریان اون زاغی هم که بالش زخمی شده بود این بود که حسین از 25 متری یه زاغی زد که بالش رو زخمی کرده بود....من هر چی از تو ماشین خواستم خلاصش کنم نشد که نشد...رفتم و دنبالش کردم...از 15 متری هر چی تیر میزدم بهش نمیخورد...میگرفتم وسطش میخورد بالاش...میگرفتم زیرش باز میخورد بالاش..میگرفتم بالاش می خورد زیرش...اصلا اوضاعی بودا.....بعضی ها نشسته بودند تو ماشین و از من کرکر میخندیدند....البته خنده هم داشت...باید میبودید میدیدی.....

از 50 متری با 5 تا تیر 3 بار یه بطری دلستر رو زدم...ولی از 15 متری نتونستم یه کلاغ رو بزنم....تازه این خوبه.....جالب اینجاست که یه کلاغ دیگه رو که حسین زده بود و هنوز جون داشت از 1 متری زدم نخورد بهش.!!!!!!!!...اصلا فکم باز مونده بود....
انشا الله دوستان قابل بدونند و دوباره یه قراری بزاریم و اینبار با آگاهی بیشتر از محل به اونجا بریم تا دست پر برگردیم...

فعلا یا علی
جا داره همینجا یک تشکر ویژه از {آقا جلال که بالاخره زیارتشون کردیم ، آقا سیامک که واقعا عنده معرفت بودن و خیلی به ما لطف داشتن و آقا احسان گل} کنم که واقعا خیلی خوش گذشت و مسرور شدم از دیدن دوستان Khansariha (8)
..
..
واقعا افتخار می کنم از داشتن دوستان و همشهریان عزیزی مثل شما Khansariha (8)
سلامKhansariha (8)
آفرين بر دوستان گل شيرازيKhansariha (219)Khansariha (219)
دست مريزادKhansariha (8)Khansariha (8)
احسان اصل كاري رو نگفتي!!!!Khansariha (226)گوشت ها رو چي كار كردين؟؟!!خخخخخخKhansariha (214)

دادا احسان شكار با هدف زني فرق داره!!!!شايدم امروز روزت نبودهKhansariha (172)
خوب چه عجب بلاخره دوستان شیرازی هم میتیگ گذاشتن دیگه کم کم داشتیم نگران میشدیم خخخخخخKhansariha (8)
احسان جان عالی بود نمره انشائت بیسته داداش.ولی انگار دوستان شیرازی جوگیر شدن چون تفنگ دستشون بوده صورتشون رو پنهون کردن.بابا مگه عضو صابرین هستید خخخخخخخKhansariha (8)
لینک مرجع