دوست عزیزم پیامبر اسلام میفرمایند:
جامعه مانند کشتی است،اگر ما امر به معروف و نهی از منکر نکنیم،مانند سواران آن کشتی خواهیم بود که اگر چندی آن را سوراخ کنند،غرق خواهیم شد.
همونطوری که میدونید تو ارتش تشویق برای یک نفر،تنبیه برای همه!(البته من سربازی نرفته ام!خخخخخخخخخ)
موضوع اینجاست که هنوز فرق شکارچی و شکار کش و قاچاقچی حیوانات هنوز معلوم نیست!اما کار اشتباه همون چند نفر شکار کش هم باعث میشه ما هم بد نام بشیم،البته همه ما اشتباه داریم اما تو این یه ماه اگه اخبارش دستتون باشه 4 تا پلنگ نفله شده!!آخه چرا؟
موضوع اینجاست که محیط زیست ما صاحب درست و حسابی نداره،موضوع اینجاست که فرهنگ نداریم!اقا تعارف که نداریم اینطوریه!
وقتی پشت طیاره های ایران مونتاژ میشنیم دیگه هیچکسی رو بنده نیستیم و برو که رفتیم!!حالا تو جاده به پلنگ یا ادم هم گرفت وتصادف شد فرقی نداره و مهم نیست!
وقتی همه ی اینا میاد وسط و وقتی از جهات مختلف به پست دکتر مهدی عزیز و وضع خودمون نگاه میکنم،میبینم حق با ایشونه!اما این هم راه چاره نیست!تو دنیا با هیچ روشی نتونستن چیزی رو ممنوع کنند و جالبش اینه وقتی اینکارو انجام میدن حرص و ولع برای اون کار بیشتر میشه!!
یه جوک میگم برای تلطیف فضا:میگن اگه از بچگی میگفتن مسواک زدن ممنوعه و بده،الان هممون پیش هم نشته بودیم و یواشکی داشتیم مسواک میزدیم!!!البته بیشتر از تبسم و لبخند،گریه داره!!
تعداد اونایی که بی مجوز و بدون مرام شکارچی گری و...شکار میکنند خیلییییییییی بیشتر از اونایی که واقعا شکار چی هستن!
تو پست قبلیم گفتم:روستایی بیسواد،البته همون اهل همینجاییم و منظوری بدی هم نداشتم،اما چیزی که تو یه روستای دور افتاده بهش بشه دسترسی پیدا کرد فقط یه تلویزیونه که اونم خداروشکر تکلیفش مشخصه!سوریه و لبنان و......
هیچ راهی نداره به جز همین امر به معروف و نهی از منکر و فرهنگ سازی(فرستادن مامور و همیار و.... واقعا همه جا مقدور نیست،الان دنیا فهمیده اگه بخوای یه چیزی رو جا بندازی رسانه بهتر از همه چیزه!و الان داریم پیامدها و اثراتشو تو ایران خودمون و کل دنیا میبینیم!)
من از 8 10سالگی به لطف دایی مرحومم تفنگ دیدم و تفنگ بدست شدم،دو سالی هم برام فصل شکار و ... معنی نداشت و واقعیتش نمیدونستم و فقط سار و گنجشک میزدم،اما بعدا پدر بزرگ مرحومم منو تو باغ دیدن و بهم گفتن کارم اشتباهه و بچه دارن و چنتا روایت و... آوردن و حرف حق هم که جواب نداره،حالا شاید بعضا یه شیطونی کردیم و کلاغ تو تابستون زدیم اما وقتی تو باغ بابا بزرگم اینا تلاش گنجشک های کوچیک برای غذا بردن به بچه هاشونو میدیم واقعا از اون دو سالی رو که اطلاع نداشتم از خودم خجالت میکشیدم،یه بار یه بچه گنجیشک رو که دهنش از خودش بزرگ تر بود و چنتا پر روش داشت و خلاصه خیلی ناز بود رو دیدم،گفت خدایا عجب غلطی میکردم!اینارو من زنده زنده میکشتمشون!
ای خاطرات رو که بالا عرض کردم از همون بی اطلاعی نشات میگیره!اما بعذ 10 12 سالگی به این ور سعی کردم همیشه وجدانمو راحت نگه دارم،البته یک بار هم به خاطر این کلاغ زدن تو فصل غیر شکار از طرف خدا توبیخ شدم....
اما ذات بد همیشه بده!و اصلاح شدنش با خداست
اینو تو یکی از تاپیک ها گفتم،چن سال قبل مادر بزرگم گفت فلانی تو فامیل شکارچی قهاریه و با دست و سنگ کبک میگیره،من با خودم گفتم امکان نداره،اما بعدش گفتم ضرر نداره باهاش میرم ببینم قضیه چیه،صبح زود با گله ی اینا زدیم بیرون و من بعدا فهمیدم چطوری کبکو با دست میگیره!!
میرفت دم لونشون و با قصاوت تمام میگرفت(موقع تخم داشتن یا بچه داشتنشون)
(ادم نشدن و حرف نرفتن تو گوش این عده ی اندک شما زیاد مهم نیست،و خودشون عوقبت عملشونو میبینن!همونطور که این شخص دید و من خودم از مشکلات و بیماریش اطلاع دارم)
فقط و فقط فرهنگ سازی و امر به معروف و نهی از منکر(یکی از رسالت های این سایت و سایت های همکار در این عرصه هم همینه)