2016-03-27, 12:03 PM
با سلام و درود خدمت اساتید...
سال قبل بود که برای جمع آوری نعنای کوهی رفته بودیم تو تل و تپه های نزدیک روستامون. سه نفر بودیم که دو گروه شدیم. من و همراهم داشتیم میرفتیم که یکباره دیدیم یه کبک انگار که زخمی شده و نمیتونه بره داره بالهاش رو روی زمین میکشه و به آرومی از ما دور میشه. ما چون چشممون به دنبال نعنای کوهی روی زمین جلوی پامون بود نفهمیدیم که کبک از کجا فرار کرد. این رفیق ما آدم بی تجربه ای بود و پا گذاشت به دو که به خیال خودش کبک رو بگیره!! فکر میکرد کبکه ناکار هست و نمیتونه فرار کنه! ولی من میدونستم که این حالت و شگرد برای دور کردن شکارچی یا مزاحم از لانه ای هست که همین نزدیکی ها قرار داره و توش جوجه یا تخم هست. با این حال چیزی نگفتم و گذاشتم تا جایی که نفس داره بیهوده دنبال کبک دوان دوان بره!! چون یه آدمی بود که اگر می فهمید رعایت نمیکرد و حتماً تخم ها رو برمیداشت. تو این فاصله که اون بنده خدا داشت مثل اسب می دوید دنبال کبک، من به راهم ادامه دادم و 5 متر جلوتر زیر یه بوته کوچیک متوجه لانه کبک شدم و دیگه جلوتر نرفتم و با زوم کردن دوربین ازش یه عکس یادگاری گرفتم و راهم رو کج کردم و رفتم و چیزی هم به رفیقم نگفتم. چون میدونستم به قول خودمون قهر میکنه و به لانه برنمیگرده اصلاً نزدیک لانه هم نشدم. اون رفیقمون هم که کلی دنبال کبک دویده بود و نا و نفسی براش نمونده بود خیس عرق و دست از پا درازتر برگشت و هر چی بد و بیراه بلد بود نثار کبکه کرد و منم چیزی از این کلک کبک براش نگفتم که دفعه بعدی اگر در کار بود نره سراغ لانه کبک زبون بسته!
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ولی همونجور که دوست دیگرمون اشاره کردن متاسفانه محلی ها عموماً آگاهی کافی ندارن و تخم ها رو جمع میکنن. یعنی یه جوری رفتار میکنن انگار یه غنیمت با ارزش پیدا کردن!!!! بیشتر تخم هایی هم که این عده برمیدارن به گفته خودشون لق شده و به درد استفاده نمیخوره (تو محل ما وقتی زرده و سفیده تبدیل به جوجه میشه و دیگه قابل خوردن نیست بهش میگن تخم لق شده). همین دوستمون که همرامون بود بعد که فهمیده بود و عکس ها رو دیده بود ناراحت شده بود که چرا چیزی بهش نگفتم! بیشترشون به این نکته توجه ندارن که از بین بردن یه لانه و تخم های اون یعنی از بین بردن حداقل 10-12 تا کبک که میتونن سال بعد تخم بذارن و به افزایش جمعیت اونا کمک کنن.
متاسفانه تو آموزش این مسائل محیط زیست و نهادهای ذیربط خیلی خیلی ضعیف عمل میکنن. شکار باعث نابودی حیات وحش نیست، شکار نادرست و غیر اصولی و غیر قانونی باعث میشه حیات وحش از بین بره. و الا اگر هر چیزی در جای خودش رعایت بشه خیلی از مشکلات حیات وحش از بین میره. مردم باید اینقدر آگاه بشن که هر کسی بدونه مثلاً کبک وقتی خشکسالی هست خیلی کم جوجه آوری میکنه و نباید شکارش کرد و خیلی مسائل ساده دیگه از این قبیل.
نکته خیلی مهم دیگری رو دوستمون اشاره فرمودن و اون افزایش جمعیت گراز و کلاغ و زاغی (کلاغ ابلق) هست که معضلات زیادی رو ایجاد کرده. این سه گونه همه چیز میخورن و تو غالب مناطق هم هیچ دشمن طبیعی ندارن و جمعیتشون به دلیل شرایط مساعد به شدت رو به افزایش هست. تو منطقه خودمون اینقدر کلاغ و زاغی و گراز زیاد شده که امان مردم رو بریده. ما کشاورز و باغدار هستیم و همه ساله خسارات زیادی رو از طرف اینا متحمل میشیم. خربزه و هندوانه میکاریم هر سه تا گونه نابودشون میکنن. کشتزارها رو گراز از بین میبره. سیب و بادام و زردآلو و آلو و بقیه میوه ها رو کلاغ ها و مخصوصاً زاغی ها نابود میکنن. زاغی ها به مراتب بدتر از کلاغ های خاکستری هستن. بارها دیدم تخم ها و جوجه های دیگر پرنده ها رو که تو درخت ها و زیر بوته ها و تو شکاف سنگ ها بوده گرفته و خورده. خدا شاهده یک بار دیدم 6 تا شدن و به یک کبوتر چاهی حمله کردن و زمین گیرش کردن و نمیذاشتن بپره فرار کنه. دو تاشون افتاده بودن رو سر کبوتر بدبخت و بقیه هم دورشون حمایت میکردن و گاهی نوکی هم میزدن! من رو تراکتور بودم زمین شخم میزدم و به هوای خوردن چیزهایی که از زیر خاک در میومد همه نوع پرنده ای پشت سرم رو زمین های شیار خورده نشسته بودن. زاغی ها که پیداشون شد همشون فرار کردن. کبوتر بدبخت رو همونجا گیر انداخته بودن که من سریع توقف کردم و از تراکتور پریدم پایین و داد و بیداد و هی کردم ولش کردن رفتن.
از خرابکاری این زاغی ها هر چی بگم کم گفتم. حتی نمیذارن برای مرغ هاتون خوراک بذارید تو حیاط!! فوری میان میخورن. بارها هم به محیط زیست گفتیم میگن کاری نمیتونن بکنن و جوری نیست که با میرشکاری از بین ببرن. حتی گرازها رو هم که هر سال یکی رو تو منطقه ما میکشن و به چند نفر حمله میکنن به حال خودشون رها کردن. گفتن خودتون یه کاریش بکنید و کنار بیاید باهاشون!!!! همین! ولی اگه یکیشون رو بزنی چنان پرونده ای برات درست میکنن که بیا و ببین!
به هر جهت خواستم خاطره کبک رو براتون بگم و عرض کنم واقعاً این سه گونه (گراز و کلاغ خاکستری و کلاغ زاغی ابلق) تو بیشتر نقاط ایران معضل بزرگی شده و هیچ کس هم چاره اندیش نیست. خسارت جبران ناپذیری هم دارن به گونه های ضعیف تر وارد میکنن.
ما که تو منطقه خودمون به شیوه های مختلف مجبوریم باهاشون کلنجار بریم!!
سال قبل بود که برای جمع آوری نعنای کوهی رفته بودیم تو تل و تپه های نزدیک روستامون. سه نفر بودیم که دو گروه شدیم. من و همراهم داشتیم میرفتیم که یکباره دیدیم یه کبک انگار که زخمی شده و نمیتونه بره داره بالهاش رو روی زمین میکشه و به آرومی از ما دور میشه. ما چون چشممون به دنبال نعنای کوهی روی زمین جلوی پامون بود نفهمیدیم که کبک از کجا فرار کرد. این رفیق ما آدم بی تجربه ای بود و پا گذاشت به دو که به خیال خودش کبک رو بگیره!! فکر میکرد کبکه ناکار هست و نمیتونه فرار کنه! ولی من میدونستم که این حالت و شگرد برای دور کردن شکارچی یا مزاحم از لانه ای هست که همین نزدیکی ها قرار داره و توش جوجه یا تخم هست. با این حال چیزی نگفتم و گذاشتم تا جایی که نفس داره بیهوده دنبال کبک دوان دوان بره!! چون یه آدمی بود که اگر می فهمید رعایت نمیکرد و حتماً تخم ها رو برمیداشت. تو این فاصله که اون بنده خدا داشت مثل اسب می دوید دنبال کبک، من به راهم ادامه دادم و 5 متر جلوتر زیر یه بوته کوچیک متوجه لانه کبک شدم و دیگه جلوتر نرفتم و با زوم کردن دوربین ازش یه عکس یادگاری گرفتم و راهم رو کج کردم و رفتم و چیزی هم به رفیقم نگفتم. چون میدونستم به قول خودمون قهر میکنه و به لانه برنمیگرده اصلاً نزدیک لانه هم نشدم. اون رفیقمون هم که کلی دنبال کبک دویده بود و نا و نفسی براش نمونده بود خیس عرق و دست از پا درازتر برگشت و هر چی بد و بیراه بلد بود نثار کبکه کرد و منم چیزی از این کلک کبک براش نگفتم که دفعه بعدی اگر در کار بود نره سراغ لانه کبک زبون بسته!
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
ولی همونجور که دوست دیگرمون اشاره کردن متاسفانه محلی ها عموماً آگاهی کافی ندارن و تخم ها رو جمع میکنن. یعنی یه جوری رفتار میکنن انگار یه غنیمت با ارزش پیدا کردن!!!! بیشتر تخم هایی هم که این عده برمیدارن به گفته خودشون لق شده و به درد استفاده نمیخوره (تو محل ما وقتی زرده و سفیده تبدیل به جوجه میشه و دیگه قابل خوردن نیست بهش میگن تخم لق شده). همین دوستمون که همرامون بود بعد که فهمیده بود و عکس ها رو دیده بود ناراحت شده بود که چرا چیزی بهش نگفتم! بیشترشون به این نکته توجه ندارن که از بین بردن یه لانه و تخم های اون یعنی از بین بردن حداقل 10-12 تا کبک که میتونن سال بعد تخم بذارن و به افزایش جمعیت اونا کمک کنن.
متاسفانه تو آموزش این مسائل محیط زیست و نهادهای ذیربط خیلی خیلی ضعیف عمل میکنن. شکار باعث نابودی حیات وحش نیست، شکار نادرست و غیر اصولی و غیر قانونی باعث میشه حیات وحش از بین بره. و الا اگر هر چیزی در جای خودش رعایت بشه خیلی از مشکلات حیات وحش از بین میره. مردم باید اینقدر آگاه بشن که هر کسی بدونه مثلاً کبک وقتی خشکسالی هست خیلی کم جوجه آوری میکنه و نباید شکارش کرد و خیلی مسائل ساده دیگه از این قبیل.
نکته خیلی مهم دیگری رو دوستمون اشاره فرمودن و اون افزایش جمعیت گراز و کلاغ و زاغی (کلاغ ابلق) هست که معضلات زیادی رو ایجاد کرده. این سه گونه همه چیز میخورن و تو غالب مناطق هم هیچ دشمن طبیعی ندارن و جمعیتشون به دلیل شرایط مساعد به شدت رو به افزایش هست. تو منطقه خودمون اینقدر کلاغ و زاغی و گراز زیاد شده که امان مردم رو بریده. ما کشاورز و باغدار هستیم و همه ساله خسارات زیادی رو از طرف اینا متحمل میشیم. خربزه و هندوانه میکاریم هر سه تا گونه نابودشون میکنن. کشتزارها رو گراز از بین میبره. سیب و بادام و زردآلو و آلو و بقیه میوه ها رو کلاغ ها و مخصوصاً زاغی ها نابود میکنن. زاغی ها به مراتب بدتر از کلاغ های خاکستری هستن. بارها دیدم تخم ها و جوجه های دیگر پرنده ها رو که تو درخت ها و زیر بوته ها و تو شکاف سنگ ها بوده گرفته و خورده. خدا شاهده یک بار دیدم 6 تا شدن و به یک کبوتر چاهی حمله کردن و زمین گیرش کردن و نمیذاشتن بپره فرار کنه. دو تاشون افتاده بودن رو سر کبوتر بدبخت و بقیه هم دورشون حمایت میکردن و گاهی نوکی هم میزدن! من رو تراکتور بودم زمین شخم میزدم و به هوای خوردن چیزهایی که از زیر خاک در میومد همه نوع پرنده ای پشت سرم رو زمین های شیار خورده نشسته بودن. زاغی ها که پیداشون شد همشون فرار کردن. کبوتر بدبخت رو همونجا گیر انداخته بودن که من سریع توقف کردم و از تراکتور پریدم پایین و داد و بیداد و هی کردم ولش کردن رفتن.
از خرابکاری این زاغی ها هر چی بگم کم گفتم. حتی نمیذارن برای مرغ هاتون خوراک بذارید تو حیاط!! فوری میان میخورن. بارها هم به محیط زیست گفتیم میگن کاری نمیتونن بکنن و جوری نیست که با میرشکاری از بین ببرن. حتی گرازها رو هم که هر سال یکی رو تو منطقه ما میکشن و به چند نفر حمله میکنن به حال خودشون رها کردن. گفتن خودتون یه کاریش بکنید و کنار بیاید باهاشون!!!! همین! ولی اگه یکیشون رو بزنی چنان پرونده ای برات درست میکنن که بیا و ببین!
به هر جهت خواستم خاطره کبک رو براتون بگم و عرض کنم واقعاً این سه گونه (گراز و کلاغ خاکستری و کلاغ زاغی ابلق) تو بیشتر نقاط ایران معضل بزرگی شده و هیچ کس هم چاره اندیش نیست. خسارت جبران ناپذیری هم دارن به گونه های ضعیف تر وارد میکنن.
ما که تو منطقه خودمون به شیوه های مختلف مجبوریم باهاشون کلنجار بریم!!