انجمن تخصصی شکاروتیراندازی(بزرگترین مرجع اطلاعاتی تفنگ بادی،پی سی پی،تیراندازی ایرانیان)pcp.airrifle.airguns..تفنگ بادی،پنوماتیک،

نسخه کامل: اخبار مرتبط با شکار و تیراندازی
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
محمدعلی اینانلو : بوی خون می آید


بوی خون می آید محمدعلی اینانلو

به خاطر اتفاقاتی که در جند روز گذشته در فضای مجازی و اینترنتی افتاده و دلگیرم کرده بود تصمیم داشتم که دیگر نگویم و ننویسم ، خود رابازنشسته کنم ، گوشه دنجی و کتابی و آفتابی ، دیگر هیچ ، هر چه تا به حال گفته و نوشته ام کافیست. اگر میخواست نتیجه ای داشته باشد پس از سی سال باید معلوم می شد اما گاهی احساس مسوولیت حرفه ای و اجتماعی و دیدن روشن آینده هر گونه توبه و ترکی را می شکند.
چند روز پیش اتفاق شرم آوری افتاد، یک گوزن زرد به ضرب گلوله در پارک پردیسان کشته شد، اتفاقی تاثر آور بود و البته دارای پیام. حیوان کشته شده "گوزن زرد" گونه ای در حال انقراض، محل کشته شدن "پارک پردیسان" نقطه مرکزی حفاظت از حیات وحش ایران، پیام روشن است و نیاز به هیچگونه شرح و تفسیری ندارد، پیدا کردن مرتکبین هم کار مشکلی نیست ، در مدت کوتاه گذشته در جائی از کشور، بخصوص در استان تهران ، کجا میان ماموران و دیگران درگیری رخ داده ، نگاهی به این پرونده ها زحمت زیادی ندارد، دوم اینکه اسلحه ازچه نوعی بوده، این کارشناسان خواهند گفت اما چنانکه من از صفحه تلویزیون زخم های گردن حیوان را دیدم اسلحه ایکه گوزن زرد با آن کشته شده از نوع کالیبرهای سبک است 222 هورنت ، 22 مگنوم یا حداکثر 243 که پیدا کردن صاحب این سلاح هم مشکل نیست به شرطی که قاچاق نباشد.
اما چاره کار چیست، مسلما همه چیز هست به جز آنگونه که مدیر کل محیط زیست استان تهران در تلویزیون سخن گفت. حرف های احساساتی و ناپخته، حرف هایش متاسفانه بی آنکه خود بداند بوی خون می داد، خون انسان و حیوان ، من به راستی ترسیدم ، همان ترسی که در سال 72نیز احساس کردم، در آن موقع حتی یک محیط بان یا شکارچی هم کشته نشده بود اما می شد احساس کرد به خاطر حرف ها و کارهای ناپخته برخی از مسوولان وقت سازمان محیط زیست این اتفاق خواهد افتاد، در آن موقع سر دبیر مجله شکار و طبیعت بودم، سرمقاله ای نوشتم با عنوان "امکان اجرای قانون" و در آن مقاله کشته شدن محیط بانان را پیش بینی کردم ، حضرات به جای شنیدن و اندیشیدن برآشفتند، ناسزا گفتند و حتی رئیس وقت سازمان تهدید کرد که" در مجله را گل می گیرد" گوش نکردند و نتیجه همانی شد که باید می شد ، کشته شدن 113 محیط بان ، تعدادزیادی شکارچی و چند محکوم به اعدام.
بیائید سیری در تاریخ نزدیک داشته باشیم، زمانیکه کانون شکاربانی و نظارت بر صید تاسیس شد از ژاندارمری عده ای مامور قاچاق را به کانون آوردند، آن ها هم با همان فرهنگ ژاندارمری اقدام به بگیر و ببند و کتک و ضرب و شتم کردند، نتیجه برعکس شد، لجبازی نیز به شکار افزوده شد و این خطرناک بود، زیان این رفتارهای غلط مستقیما متوجه حیوانات شد، شکارچی ها حیوانات حلال و حرام را زدند و جسد آنها را شبانه به محوطه پاسگاههای شکاربانی پرت کردند، صبحی نبود که شکاربانان با انبوهی از کله و دست و پای آهو و لاشه حیوانات و پرندگان دیگر در محوطه پاسگاهشان روبرو نشوند – یکی از دلایل کاهش شدید جمعیت آهو تا حد انقراض همین لج بازی ها و رفتارهای غلط بود – قدیمی ها یادشان هست، اما به تدریج که محیط بانان تحصیلکرده روی کار آمدند این رویه به آرامی تغییر کرد، در بیابان شکارچی و شکاربان روبه رو می شدند، با ادب و روی گشاده سلام علیک و احوالپرسی می کردند ، با هم چای می خوردند، اگر طرفین چیزی نیاز داشتند از هم می گرفتند، اگر ماشینشان دچار اشکال بود به هم کمک می کردند، پروانه های شکار کنترل می شد و از هم خداحافظی می کردند، فرهنگ حیوان کشی انتقامجویانه به تدریج فراموش شد تا دهه هفتاد که باز هم به خاطر حرف ها و کارهای ناپخته فرهنگ مذموم شکار به دلیل انتقام و لجبازی شروع به زنده شدن کرد که آخرین آن کشته شدن گوزن زرد پارک پردیسان بود که آن هم تمام ماجرا نیست و همین چند روز گذشته نیز کله های سه شکار به داخل محوطه محیط زیست یکی از شهرستان ها پرتاب شد.گوزن زرد کشته شد اما چاره کار برای عدم تکرار آن چیست؟ مسلما چاره عاقلانه و منطقی کار نوع صحبت کردن و پیام تند مدیر کل محترم محیط زیست استان تهران نیست، ایشان در محل کشته شدن گوزن زرد پیامی داد که شبیه اعلان جنگ بود، بوی خون می داد، ایشان به شکارچیان و متخلفین در واقع اعلان جنگ داد اما جنگی نابرابر ، جنگی که زیان های آن متوجه حیات وحش و تبعات آن در بیابان دامنگیر محیط بانان خواهد شد، آقای مهندس حیدرزاده عزیز، آقای دکتر کیخا، خانم دکتر ابتکار، مشاوران ، مدیران لطفا به جای عصبانی شدن لحظه ای بیندیشید. شما سازمان را و محیط بانان را در گیر جنگی نا برابر می کنید ، یک محاسبه کوتاه نشان میدهد که لشکر شما حداکثر سه هزار نفر است با پاسگاه ، ماشین ، لباس و رفت و آمد مشخص و محدود، لشکر "دشمن" اما چند میلیون نفر است.همه مسلح به سلاح پیشرفته، سوار بر اتومبیل های جدید ، پخش در سراسر دشت ها ، جنگل ها و کوههای گسترده ایران ، با لباس های گوناگون و رفت و آمدها و رفتارهای نا مشخص و بی زمان، لطفا لحظه ای بیندیشید، آن ها با کشتن گوزن زرد در مرکز تهران و در میان محوطه محصوری که دفتر اصلی رئیس سازمان ، معاونان و مشاوران اوست برای شما پیام دارند و حتی این پیام متاسفانه با خون بر روی پوست گوزن زرد نوشته شده است، دوستان عزیز! لطفا عصبانی نشوید و با کمک چند جوان احساساتی بر روی سایت ها به جای اینکه مرا به باد دشنام و ناسزا بگیرید ، لختی منطقی بیندیشید اتفاقاتی که در بیابان می افتد لزوما همانی نیست که در پردیسان اندیشیده می شود، این اعلان جنگ نا برابر را پس بگیرید،احساساتی نشوید با آدم های با تجربه مشورت کنید. تصمیم درست بگیرید و حرف های منطقی بزنید. نگذارید که آمار صد و سیزده محیط بان شهید بالاتر برود، دیگر بس است، این موضوع بسیار جدی تر از آن است که ناپخته مدیریت شود.

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
یکسال حبس برای شکارچیان گوزن زرد پارک پردیسان/مجازات شکار و صید غیر مجاز باید افزایش یابد

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
(2014-01-22 08:52 AM)shekarchikoohestan نوشته شده توسط: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
یکسال حبس برای شکارچیان گوزن زرد پارک پردیسان/مجازات شکار و صید غیر مجاز باید افزایش یابد

دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
واقعا جای تاسف وتعجب داره وقتی رئیس سازمان محیط زیست قوانین مربوط به صید وشکار غیرمجاز رو نمیدونه ،طبق ماده 13 صید وشکار ،مجازات شکار در پارک های ملی 180تا2000جریمه نقدی یا 91روز تا3سال حبس است (مطابق بند ب) وطبق بند الف دقیقا گوزن زرد ایرانی از موارد ماده 13 هست که در صورت رای به اشد مجازات میزان حبس 3سال خواهد بود .
زیست بوم/کمال عظیمی نیا: مقاله جناب اقای جعفر محمدی در نکوهش و مذمت شکار با عنوان « شکار، جنایت علیه محیط زیست است؛ ممنوع کنید» در فضای مجازی منتشر شد که مورد توجه خوانندگان قرار گرفت تا انجا که انتشار نظرات خوانندگان خود فضای بیشتری از اصل مطلب را طلب کرد و سایت عصرایران فقط برخی از آنها را منتشر نمود.

اصل موضوع عبارت است از تلاش و دلسوزی برای حفظ آخرین بقایای حیات وحش کشور که فی حدذاته قابل تقدیر و مورد اتفاق همه علاقمندان به محیط زیست و فعالان این عرصه است ولی آنچه نگارنده را بر آن داشت که حاشیه ای بر متن بنویسم بکار گیری القاب و الفاظی که صرفا ممکن است در زمان عصبانیت از انسان های فرهیخته شنیده شود به حدی که اصل موضوع را به حاشیه میبرد.

بدون حاشیه اضافه به اصل موضوع بپردازیم:

1- فعالیت ها و فشارهای انسان در حوزه صنعت زراعت دامداری و شکار و ماهیگیری و افزایش جمعیت مهمترین دلایل تخریب و نابودی طبیعت میباشد در حالیکه نقش هر یک از عوامل پنجگانه فوق در سرعت بخشیدن به نابودی و انقراض یکسان نبوده و اساسا آثار و تبعات منفی رشد نابه هنجار صنعت و توسعه ناپایدار و یا افزایش جمعیت که منجر به دست اندازی انسان به زیستگاه های حیوانات می گردد و یا حضور قریب هفتاد و پنج میلیون راس دام که از مراتع مشترک با حیوانات وحشی استفاده می کنند قابل مقایسه با تاثیر شکارگری نمی باشد.

2- به نقل از معاون سازمان حفاظت محیط زیست به خطر وجود تعداد معتنابهی سلاح شکاری مجاز و غیر مجاز اشاره شده ه در این خصوص بعرض میرساند بی تردید وجود سلاحهای موجود میتواند خطر بالقوه ای برای حیات وحش باشد ولی اساساً پروانه حمل سلاح در ذات خود مجوز شکار را به همراه ندارد و مقایسه مجرد جمعیت وحوش با تعداد سلاحهای موجود قیاس مع الفارق است و از سوی دیگر پیشنهاد تعطیلی کارخانه های اسلحه سازی و فروشگاههای فروش سلاح و لوازم شکار و عدم توزیع مهمات وغیره پیشنهادی غیر کارشناسی و غیرعملی است درست مثل اینکه پلیس کشوری از برقراری امنیت عاجز باشد آنگاه مبادرت به جلوگیری از ساخت و واردات وسپس جمع اوری کاردها ی اشپزخانه نماید.

3- بموجب قوانین جاری کشور اشخاص در صورت احراز شرائط پیش بینی شده در قانون میتوانند سلاح شکاری داشته باشند همچنین بموجب ماده 6 از قانون شکار و صید مصوب 1346 و اصلاحات بعدی مصوب 25/9/ 75 یکی از وظایف سازمان حفاظت محیط زیست " تنظیم و اجرای مقررات شکار و صید بر اساس اهداف مندرج در قانون " تعریف گردیده است و پروانه ای که برابر قانون صادر شده باشد سندی رسمی است و اعتبار اسناد رسمی در قوانین مدنی و ثبت احصاء گردیده بگونه ای که از نظر قانون گذار پروانه شکار همانقدر اعتباردارد که شناسنامه یا پاسپورت شهروندان لذا کاغذ پاره خواندن یک سند رسمی که با طی تشریفات قانونی و توسط مامور دولت تنظیم میگردد به نوعی تلقی عبث از قوانین و انکار اسناد رسمی است

همچنین استفاده از واژه های جنایت و توحش نسبت به امری که بموجب قانون تجویز گردیده چیزی جز اهانت به قانون گذار و شهروندانی که از قانون متابعت دارند نیست همچنین معنی و دلیل وجود سلاح و مالکیت آنرا در کشور قانون تعیین کرده است و تمام آحاد جامعه مکلف به تبعیت از قانون هستند.

در اینجا به هیچ وجه صحبت از نادیده گرفتن نقش شکار در شدت بخشی به سرعت انقراض نیست لکن واقعیت امر این است که ما چه بخواهیم چه نخواهیم پدیده ای بنام شکار و شکارگری از ابتدای افرینش تا کنون همراه ابناء بشر بوده و خواهد بود.

4 - در مورد جایگاه شکار در اقتصاد ایران باید به عرض برساند عمده تخلفات در حوزه شکار و صید توسط جوامع محلی و افرادی صورت میگیرد که عموماً در حاشیه زیستگاهها سکونت دارند و به قصد فروش و یا مصارف شخصی معیشتی با سلاح و یا حتی بدون داشتن ابزار و ادوات متعارف شکار و صرفا با بهره گیری از نقاط ضعف حیوان مورد نظر با گستردن دام و تله و یا با استفاده از تاریکی شب و لانه کاوی و یا تعقیب حیوان با موتورسیکلت و یا با استفاده از سموم و مواد ناریه و غیره مبادرت به کشتن، زنده گیری و یا بدام انداختن حیوانات می کنند و از قضا بیشترین آسیب را هم همین گروه به حیات وحش وارد میکنند و بواسطه محلی بودن کمتر امکان دستگیری و رسانه ای شدن تخلفات انها وجود دارد.

5- در مورد ضرورت تشدید مجازات متخلفین شکار و صید با نویسنده هم عقیده هستم، چرا كه انسان موجودي حسابگر است و سود و زيان عملش را مي‌سنجد و این یعنی ضرورت وضع قوانین جدید جهت تشدید مجازات متخلفین شکار و صید.

اگر نویسنده محترم مقاله به دلائل قابل قبولی نقدی بر رویه های جاری دارند بهتر است بجای گرداندن انگشت عتاب در هوا و استفاده از الفاظ تحکم امیز "چه معنی و چه دلیلی دارد” و به سخره گرفتن قوانین و توهین به شهروندان و تحریک عواطف و احساسات مخاطبین بوسیله انتشار عکسهای مشمئز کننده و بجا مانده از اقدامات قانون شکنان بدنبال بررسی "کارشناسانه "موضوع و کشف علل این نابهنجاری ها و ارائه راه حل های "علمی وعملی" و تجربه شده برای آن باشند.

یادمان باشد ما قرار نیست چرخ را دوباره اختراع کنیم ما اولین کشوری نیستیم که با این معضل روبرو شده ایم تجربه موفق کشورهای دیگر میتواند چراغ راه ما باشد .
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
در مورد ضرورت تشدید مجازات متخلفین شکار و صید با نویسنده هم عقیده هستم، چرا كه انسان موجودي حسابگر است و سود و زيان عملش را مي‌سنجد و این یعنی ضرورت وضع قوانین جدید جهت تشدید مجازات متخلفین شکار و صید.




افزایش مجازات برابر است با افزایش درگیری با محیط بانان
چاره فرهنگ سازی است
به نظرم بازم محیط زیست داره کم کاری میکنه باید یه بلا حسابی سر این شکارچی غیر قانونی های بیارند که دیگه هوس این شکار غیر قانونیا نکننKhansariha (8) واقعا برای بعضی ها متاسفم که یارو تو خودش چی دیده میخواد با خفیف گوزن زرد ایرانی(از زیباترین نوع های گوزن ها در جهان)رو بکشه.یا اون یکی که با تیر های ساچمه ای میخواد اون پلنگ بدبخت رو بزنه Khansariha (290) ولی کلا اصلا نظارت محیط زیست خوب نیست که خیلی از شکار چیا غیر قانونی همینطوری میان یه حیوونو بدبخت میکنن بعد با خیال راحت میرن خونشونKhansariha (94)
اینم از برکات سخنان رئیس محیط زیست

[تصویر: 13905035921.jpg]

[تصویر: 13905035922.jpg]

[تصویر: 13905035923.jpg]

[تصویر: 13905035924.jpg]

[تصویر: 13905035925.jpg]

[تصویر: 13905036741.jpg]
کاسه داغ تر از آش یعنی همین...Khansariha (290)
اینا هر وقت خوردن گوشت طیور،احشام و آبزیان دست برداشتند ما هم شکار نمیکنیم...اونی که اون پلاکارد رو دستش گرفته گوشت نمیخوره؟!!!
اینا فقط عکس های چندش آور بعضی از شکارکش هارو علم یزید کردند و به همه تعمیم میدهند...
اگه شکارچی قاتله پس همه ی اینایی که اینجا بودن یه جورایی قاتل هستن...چون تو عروسی و عزا و هنگام بازگشت از سفر زیارتی گوسفند قربانی میکنند،پس میکشنش و یه جورایی قاتل هستن.
این حرفهارو باید کسی بزنه که دور از حضور عین بز فقط علف میخوره نه انسان که یه جورایی همه چیزخواره!
دوس دارم یه روز یه گیاه خوارو از نزدیک ببینم بهش بگم : مگه گیاه جون نداره؟! مگه گیاه زاد و ولد نمیکنه؟! مگه گیاه خون نداره؟ چون رنگ خونش قرمز نیست، چون موقع کشتنش داد نمیزنه پس کشتن و خوردنش اشکال نداره ولی کسی که یه گوسفندو میکشه قاتله؟ چرا یه موجود زنده رو میکشین و برای زنده بودن خودتون میخورین؟
توهین به جمع نشه، تو هر جمعی خوب و بد هست، ولی یه سری از اینا از بیخ و بن مشکل دارن. طرف از این مدعیای حمایت از حیوانات بود و گیاه خواری، تو وبلاگش میگفت شیری که ما میخوریم سهم گوسالست حالا میخواست به زور ثابت کنه که اصلا شیر واسه سلامت انسان مفید که نیست هیچی ضرر داره.
خاله خرسه هم نیتش پاک بود ولی واسه اینکه مگس رو از روی سر دوستش بپرونه با سنگ زد کشتش. (حماقت). یعنی این کسی که پلاکارد برمیداره شکارچی قاتل است، نمیدونه با اینکارش فقط داره باعث کشته شدن حیوونای بیشتر میشه؟
واقعا متاسفم برای اونای که تو این همایش شرکت کردن و اون بلاکاردهارو تو دستشون گرفتنKhansariha (367)
لینک مرجع