انجمن تخصصی شکاروتیراندازی(بزرگترین مرجع اطلاعاتی تفنگ بادی،پی سی پی،تیراندازی ایرانیان)pcp.airrifle.airguns..تفنگ بادی،پنوماتیک،

نسخه کامل: شکار گراز
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43
Khansariha (8)Khansariha (256)سلام.با فرمايش شما*كاملا موافقم.مخصوصا الان كه حساسيت زايي واقعا صحيح نيست.Khansariha (8)Khansariha (256)
[تصویر: IMG-20150808-112005.jpg]
سلام
دیشب تا نزدیک صبح باران بارید. امروز رد گرازهای بزرگی را دیدم که دیشب از کوه پایین آمده بودند. یکی دو تا از ردها خیلی بزرگ بودند. معلوم است مربوط به گراز سالخورده هستند.
[تصویر: 20151120-105113.jpg]
[تصویر: 20151120-125433.jpg]
[تصویر: 20151120-105329.jpg]
[تصویر: 20151120-125451.jpg]
موفق باشید
ببخشید اگر سایز عکس ها زیاد شد
سلام دوستان

اتفاقا من هم برای شکار ابیا دیروز و امروز رد پاهای گراز دیدم بعضی هاشون به بزرگی رد پای گاو بودن
بسیار سالخورده و بزرگ
از داخل رودخانه بسیار خروشان مثل آب خوردن رد شدن و اومدن سراغ کدو ها

شکار گراز بسیار لذت بخشه(با مجوز دفع آفات یا با جواز دوستان ارمنی)
سلام دوستان تاپیک قشنگی باز کردین از اول همه پستها رو خوندوم و لذت بردم وبا خوندن این مطالب خاطرات سالهای دوری برام زنده شد ؛منطقه ما انقدر شکار گراز براشون حماسی هست که کسی نمیگه شکار گراز و عنوانش اینه (جنگ گراز) ؛من به طرق مختلفی که توی تاپیک هم اساتید عنوان کردن موفق به شکار این حیوان شدم اما جنگ گراز فقط واژه ای هست که در روز و به همراه سگهای شکاری معنی پیدا میکنه و این روش و خطرات و هیجاناتش رو بیشتر میپسندم وخاطرات زیادی از شکار این حیوان دارم که در سه چهار موردش واقعا مسئله گره خورد.

حسین حقیقی
چندین سال پیش یکی از دوستان من اقدام به کشت هندوانه کرده بودن ،یه روز زنگ زدن به من وگفتن فلانی بدبخت شدم پرسیدم چرا؟گفت هرشب سی چهل تا گراز دارن میان تو مزرعه وهندونه هارو نابود میکنن ،بیا بدادم برس اقا خلاصه رفتیم اونجا قرار شد شب کمین بزنیم ؛؛شبی که کمین زدیم؛؛ تا نصفه شب گرازها نیومدن وهنگامی که تقریبا ما از کمین بیرون میومدیم یه دسته وارد شدن شلیک کردم با پنج تیر پران بلژیکی،، اما خوب شب بود ودید کافی نبود ،یکی افتاد ویکی دیگه که خیلی بزرگ بود زخمی شد واز همون مسیری که اومده بودن برگشت ؛؛با چراغ قوه مسیر برگشتشو دید زدم قطره قطره خون ریخته بود ،منتها اونجا چون به مزارع دیگه نزدیک بود وصبح زود زنها ومردها برای کار به مزارع میومدن به دوستم گفتم این خیلی بزرگ بود وسنگین مسافت زیادی رو نمیتونه بره واگه نمیره واسه مردم خطر داره باید حتما تعقیبش کنیم وکارشو بسازیم ،با یکی دیگه از دوستان که سگ شکاری داشت تماس گرفتم و ساعتی بعد خودش با سگهاش به اونجا رسیدن دیگه هوا گرگ و میش بود،سگها که دو سگ بودن وخیلی کار کشته جنگ با گراز رد خونو گرفتن و ما هم از پی اونا روونه شدیم تا به یک کفه خاکی رسدیم اونجا یک نخل خرما بود با حول وحوش سی چهل تا پا جوش خرما که دور تا دورشو احاطه کرده بودن اما از سال قبل که سیلاب اومده بود یه قسمت زیرشو حفره گود وعمیقی ایجاد کرده بود که ظاهرا گراز اونجا پناه برده بود واضافه کنم که اثار خون بعد چندین متر قطع شده بود وشب شبنم زیادی ریخته بود من خیلی مطمئن نبودم گراز اونجاست یهو دیدم سگا روبروی سوراخ ایستادن ودارن توی سوراخو دید میزنن و هی بر میگردن وبه صاحبشون نگاه میکنن دوستم گفت گراز همین جاست من زیاد جنگ گراز رفته بودم اما اولین باری بود که میدیدم سگها پارس نمیکنن وفقط دم تکون میدن اما دوستم که رفتار سگ شکاری رو میدونست گفت اینجا گرازه منتها چون صد در صد گراز اینجاست وفاصله اش خیلی به سگا نزدیگه واماده حمله است سگا میخوان خودشون پس بکشن بیان عقب بعد پارس کنن اماده باش به محظ اینکه صحبت دوست ما تموم شد سگ پارس کرد وگراز با چنان سرعتی بیرون اومد که من حتی فرصت نکردم تفنگو از دوشم پایین بیارم وحقیقتا به گفته های دوستم خیلی اهمیت ندادم وفکر میکردم شاید سگاش یه چیز دیگه دیدن واون گرا ز ما نیست بهرجهت توی یک چشم بهم زدن سگها ضربدری از جلوی عاج گراز کنار رفتن و من و گراز رودرو شدیم ودوستم پشت سر من بود من فقط یک لحظه حس کردم رو هوام ولول تفنگ محکم با سرم برخورد کرد بعد از بر خوردم با زمین و فرار سگها گرد وخاک زیادی ایجاد شد که باعث شد نه من گرازو ببینم ونه گراز منو ،یه لحظه تا بخودم اومدم دیدم تفنگم چند متر اون طرف تر افتاده خیز برداشتم تفنگو گرفتم مسلح کردم. دیدم دوستم داره فریاد میزنه وسگا هم غرش وپارس میکنن ومیجنگن؛؛ متوجه شدم دوستم از شانسش اومده در بره به پشت افتاده توی یه گودالی که عرضش اندازه بدن یه انسانه ودو طرفش مرتفع وگراز خوب نمیتونه خدمتش برسه وسگها هم مزاحمشن و تمرکزشو بهم ریختن؛؛ اما دو دستش روی شکم دوست ما بود دیدم اگه تیر بزنم زاویه تیراندازی از بالا به پایینه وامکان داره بهمراه گراز دوستمم تیر بخوره ،اگر نزنم معلوم نیست عاقبت کار چی بشه حالا حیوون به شدتی عصبانیه که توجهی به من نداره،تنها چیزی که به ذهنم رسید خودمو به شونه چپ انداختم به موازاتش به طوری که زاویه تیر اندازی به بالا باشه ودو تیر پیاپی شلیک کردم گراز با سینه افتاد روی دوست ما وبلند شد وبا سرعت فاصله گرفت دیگه تیر نزدم خودمو به دوستم رسوندم وبلندش کردم لباسش خونی بود خیلی ترسیدم وقتی بررسی کردیم دیدم از ساعد دست چپش خون میاد عاج خورده بود اما نه عمیق پوست شکمش هم بر اثر جای سمها رفته بود وخون میومد اما تیر نخورده بود یهو دیدم چند صد متر اون ور تر صدای سگها شدید شد فهمیدم گراز زمین گیر شده با دو خودمو رسوندم هنوز تسلیم نبود وسگها جرات خوب حمله کردن نداشتن یک تیر دیگه زدم خوابید دوستم رسید گفت اول تو رو زد چیزیت نیست منم گفتم پام درد داره نگاه کردم دیدم کشاله ران کاملا سیاه وکبود شده به قنداق تفنگ نگاه کردم دیدم نیم سانت جای دندون عاج روشه وتو رفتگی ایجاد شده ؛؛ همین قنداق سپر پای من شده بود تا از عاجش در امان بمونم وفقط همون شدت برخورد بود که منو به هوا پرتاب کرد اقا اینم از قصه حمله گراز وشارژ ما امیدوارم واسه شما اتفاق نیوفته.

حسین حقیقی
سلام آقاحسینKhansariha (8)
خداخیلی بهت رحم کرده،که چیزیت نشده
ایول کارگرازراخوب ساختیKhansariha (8)Khansariha (8)Khansariha (8)
بله دوست عزیز واقعا هم من هم دوستم شانس اوردیم یه تاک خیلی خیلی بزرگ بود شانس اوردم پام با این ضربه نشکست یا مستقیم جلوی عاجش نبودم.

حسین حقیقی


البته یه خاطره دیگه دارم که ختم به خیر نشد.و فکر کنم این تاپیک جای خاطره تعریف کردن نباشه وگرنه میگفتم.

حسین حقیقی
Khansariha (8)Khansariha (256)سلام.جناب حقيقي-گو اينكه اينجا تايپك خاطرات نيست اما چون تايپك شكار گراز است*گمان نميكنم بازگو كردن خاطرات و تجارب شكار گراز هم خالي از لطف و خارج از موضوع و غير مرتبط باشه...بازم تا نظر اساتيد چي باشه.Khansariha (8)Khansariha (256)
باشه دوست عزیز تعریف میکنم فوقش یه تذکر بهمون میدن.خخخخخ

حسین حقیقی
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43
لینک مرجع