انجمن تخصصی شکاروتیراندازی(بزرگترین مرجع اطلاعاتی تفنگ بادی،پی سی پی،تیراندازی ایرانیان)pcp.airrifle.airguns..تفنگ بادی،پنوماتیک،

نسخه کامل: حمله حیوانات به انسان
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47
سلام
با اجازه استاد عزیز آقا جاوید گل
چند وقت پیش یه برنامه مستند درباره خرس دیدم که میگفت خرس سیاه و خرس گریزلی اخلاق متفاوتی دارن .
به اینصورت که در مواجه با خرس گریزلی دو حالت وجود داره اول موقعی که خرس بچه داره یا از قلمرو خودش دفاع میکنه که برخورد با این خرس هم دو حالت داره اول وقتی که شما زودتر اون رو ببینی بهتره بدون جلب توجه و به ارومی از کنارش رد بشید و اصلا و به هیچ وجه فرار نکنید و حالت دوم هم موقعیه که به صورت یکباره با خرس برخورد کردید در این حالت ابتدا باید خونسرد بود و اگر خرس قصد حمله داشت شما هم حالت حمله به خود بگیرید و سعی کنید با بلند کردن دستها خودتون رو بزرگتر نشون بدید .اما اگر خرس به یکباره به شما حمله کرد روی زمین دراز بکشید و زانوها رو بغل کنید و اگر کوله پشتی دارید اون رو به سمت خرس بگیرید تا به شما اسیب کمتری برسه در این حالت وقتی خرس در مقابل خودش دفاع و مانعی نمیبینه احساس پیروزی میکنه و شما رو رها میکنه و شما هم بعد از چند دقیقه به ارومی محل رو ترک کنید . البته این قضیه همیشه اتفاق نمیفته و احتمالات دیگه ای هم هست پس باید همیشه اماده باشید.
اما خرس سیاه کلا خلق متفاوتی داره و همیشه به قصد کشتن حمله میکنه و اون فردی که توضیح میداد میگفت که در مواجهه با خرس سیاه یا باید دونده خوبی باشید یا مبارز خوب . و میگفت اگر خرس سیاه به شما حمله کرد بهترین کار ضربه زدن به صورت حیوونه و با این کار احتمال عقب نشینی اون بیشتره.Khansariha (8)
حيوانات وحشي نسبت به بچه هاشون حساس هستند و نبايد نزديك بچه هاشون بشين چون بسيار حالت تهاجمي گرفته و در دفاع ازتوله هاشون حمله مي كنند و خطر ناكند

چند سال پيش تو يكي از روستاهاي نزديك منطقه ما يه چوپان تو كوه بوده كه ميبينه بزها و گوسفندهاش از زير درختهاي بلوط يه دفعه رم ميكنند. ميره مي بينه دو تا توله خرس هستند و متوجه مادرشون نميشه كه از پشت سر حمله مي كنه و اونرو زخمي مي كنه ولي چون ميبينه توله هاش سالمه چوپانه رو نكشته بود و يه هفته تو بيمارستان بستري بود و جاي پنجه خرسه رو ران و شكمش كاملا افتاده بود و مثل اين بود كه با چاقو تو گوشت شكاف زده باشي. ناخن پنجه خرس بلنده و هر كدامشون مثل يه چاقو هست و با اون قدرتي كه خرس داره هر ضربه اش ميتونه كشنده باشه.
سلام دوستان
حدود 20 سال پیش با یکی از دو ستانم رفته بودیم دهکده اونجا خونه عمم بود وما شب ساعت 3 رسیدم بعداز کلی پیاده روی با پوتین بالاخره منزل عمم رو پیداکردیم و تا اومدیم نزدیک شیم دیدم یه سگ سفید بزرگ حمله کرد طرف ما و منهم با پوتین زدم زیر فکش و او زوزه کنان رفت .خلاصه در زدیم و رفتیم تو و خوابیدیم . صبح زود ساعت 5.5 بود که دیدم شوهر عمم داره نفرین میکنه و میگه نمی دونم این زومبسته رو کی زده تو فکش ؟؟؟؟؟ منهم که رو پشت بوم خوابیده بودم رفتم زیر پتو و هیچی نگفتم.
بعدا به شوهر عمم گفتم که چرا سگ گله رو دم درب آزاد میزاری ؟ گفت دزد اومده بود توده برای همین آزادش میکنیم ولی فقط به غریبه ها حمله میکنه .منم از دهنم در رفت و گفتم خوب پس همون غریبه حتما زدشKhansariha (367)

چند ماه پیش هم رفته بودم جنگل سیسنگان . نصف شب دیدم از پشت چادر صدا میاد. با چراغ قوه و کارد شکاری رفتم پشت چادر چون خیلی تاریک و مخوف بود و اون نزدیکا هیچ کس نبود. دیدم یه گراز بزرگ با توله هاش .اولش به نور چراغ قوه و من خیره شده بود منهم شروع کردم به طرف حرکت کردن با حالت تهاجمی و صدای بلند که اون پا به فرار گزاشت . صبح جنگل بان اومده بود و چادر مارو دیده بود گفت : اینجا خیلی خطر ناکه چرا اینقدر دور چادر زدی .منم گفتم داداش ما غریبیم .(خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ)
اسلحه هم همراهم بود ولی در این جور مواقع به هیچ وجه همراه خودم نمی برم چون ممکنه خدای ناکرده اتفاق پیش بیاد که آدم از روی ترس یا هجان شلیک نابجا کنه.
متاسفانه یک سگ ولگرد راه یادگرفته میاد تو کوچو و اشغالا رو میخوره همراه با رعب و وحشتی که برای همسایه ها ایجاد میکنه!!!چند بار زنگ زدن شهرداری که بیاد دخلشو بیاره که خبری نیس!(کارا مهمتر رو انجام نمیدن بیان سگ بکشن)!!!
داشتم ساعت 10 شب میرفتم خونه دیدم بله درست روبه روی خونه ما مشغول نوش جان کردن اشغالا بود!!!بعد دیدم که دمش بدجوری قرمز شده و قسمتی از بدنش هم موهاش ریخته!!!!خلاصه که وضعیتش خیلی بد بود!!!عمو واریخ رو آوردم پایین مسلح کردم نشستم قشنگ چشمشو هدف گرفتم(همشایه هم تسویقم میکرد که بزنمش چون چند شب پیش زنشو بدجوری ترسونده بود!!!)هر چی تلاش کردم ماشه رو بفشارم دلم نیومد که نیودم!!!ا(فاصله شش متر)از این ترسیدم که نمیره و ذجر بکشه.خلاصه فرداشبش(دیشب) دوباره همونجا بود منتهی ایندفه از 20 متری که منو دید پارس کنان دوید به سمتم!!!(ساعت 11)جالبه اصلا نمیدونستم چیکار کنم با اون وضع مثیفش که میتونست هار باشه!!!فقط در 1 آن پریدم پشت نیسان و رفتم بالاب اتاقش!!!ایقدر وضعش بد بود که نتونست حتی بیاد تو بار تیسان!(اگه نیسانه نبود که معلوم نبود چی میشد).زنگ زدم بالا و.ایرخ رو آوردن پایین!!!یک ساچمه هلوپوینت گذاشتم تو سلاح و رفتم تو ماشین که دوباره بیاد.بعد 20 دقیقه سر و کلش پیدا شد .منم معطلش نکردم تفنگو باد کردم و نشونه تو 8 تا 9 متری و به دلیل زاویه ای که داشتم زدم تو پیشونیش!!!پیزی که باورم نمیشد اینکه درجا مرد!!!حتی 1 صدا هم نداد...خیلی دلم براش سوخت اما کار دیگه ای نمیشد کرد مزاحم یود!!!!!بعدش 3 تا از همسایه ها اومدن تقدیر و تشکر(منم اعصابم از کشتنش خراب) بعد که جنازشو وارسی کردیم 100 در صد هار بود!!!خدارو شکر اونشب ما رو گاز نگرفت!!!!لثه ها همه سیاه و برگشته!!!دم چرکی!!!تو پاشم شیشه رفته بود و چرکی!!!اصلا حال آدم بهم میخورد......
بعلهههههههههههههههههه میبینم که دیگه علی اقا با عمو وایروخ سگ هم میکشند...دیگه رفتی سراغ چهار پا اره؟چون هار بود خودتو ناراحت نکن ولی اگه هار نبود نفر اول خودم حالتو جا میاوردم،بعدشم سرشو نگاه میکردی ببینی چقدر فرورفته ساچمه؟اینجور اطلاعات لازمه داداش.
با علی جان موافقم. یه خورده اطلاعات در مورد ضرب ساچمه بدین خیلی مفید واقع میشه.در ضمن کالیبر تفنگتون رو هم بگید.

با تشکرKhansariha (8)
کالیبرش .22 هست یعنی 5.5 میلی
گفتم که اونقدر اون سگ کثیف بود که ...
ولی محل برخورد ساچکه اینقدر لخته خ و ن بود که اصلا نمیشد در مورد محل نفوذ نظری داید.محل خروج(اگر بود) هم من ندیدم
[size=small]با سلام خدمت دوستان خوبم.پدر بزرگ پدری اینجانب یک قبضه اسلحه ساچمه زنی تک لول کالیبر 12 داشت که به من رسید.زمانی که دبیرستانی بودم.هر از چند گاهی برای شکار کبک میرفتم کوه.یه روز که برای کبک به کوه رفته بودم.در حین پیاده روی همش فکر میکردم انگار یه نفر منو تحت نظر داتره و داره تعقیبم میکنهواول به این حس و حالم توجه نکردم.ولی جلوتر که رفتم یکم ترس برم داشت.ایستادم و به اطرافم با دقت نگاه کردم.من تا اون زمان گرگ ندیده بودم.برای همینم فکر کردم سگه.دیدم یه چیزی شبیه سگهای گرگی دو رگه خاکستری رنگ به فاصله 150 تا200 متریم ایستاده و داره نگام میکنه.بیخیال و بی خبر از همه جا تو دلم به خودم خندیدم و رفتم.فکر کردم ازین سگهای دله ست که دنبالم راه افتاده به امید اینکه یه تیکه غذا براش بندازم.از شانسم اون روز تو اون مسیر فقط دو تا کبک از فاصله خیلی دور پرید که بهشون تیر اندازی نکردم.بعد از حدودا یک ساعت پیاده روی یه جایی نشستم و هیزم جمع کردم و اتیش درست کردم.پوتینها و جورابهامو یکم خشک کردم.سگ مزبور هم همچنان تعقیبم میکرد ولی فاصلشو حفظ میکرد.وقتی هم اتیش درست میکردم اونم با همون فاصله توی دامنه کوه نشست و بهم خیره شده بود.خلاصه...بعد از یک ساعت استراحت کردن بلند شدم و راه برگشت رو در پیش گرفتم.سگه هم بلند شد و دنبالم راه افتاد.نزدیک انتهای مسیر که شدم به سرم زد که امتحان کنم ببینم میتونم بگیرمش یا نه.با سوت زدن رفتم به طرفش.حیوون فکر کنم از این همه ای کیوی من جا خورده بود.لابد به خودش میگفت این دیگه چه جور ادمی زادیه که سوت زنان به طرفم میاد.البته اونم هر چقدر من به طرفش میرفتم عقب تر میرفت.چندمتر ازم دور میشد میایستاد و نگاهم میکرد ببینه همچنان به طرفش میم یا نه.منم دیدم پا نمیده بیخیال شدم و برگشتم .و به طرف ماشین رفتم.وقتی سوار میشدم دیدم سگه هم همون بالا ایستاده و هاج و واج منو نگاه میکنه.شب توی خونه برای پدرم تعریف کردم ماجرا رو.اولش خندش گرفت و بعدش کلی نصیحت و شکر خدا که چرا همون موقع که دیدیش برنگشتی.و بهم گفت که گرگ بوده نه سگ دورگه.ازش پرسیدم اگر گرگ بوده چرا حمله نکرد بهم.گفت شانس اوردی تک بوده.گرگها چند تاشون یکجا منتظر می مونن و یکی دو تاشون میرن دنبال شکار.وبه محض اینکه جای شکار رو پیدا کردن زوزه کشان بقیه گروه رو خبر میکنن.واقعا خدا بهم رحم کرد که اون روز این گرگه تنها بوده.و احتمالا چون خیلی باهوشه و اسلحه رو میشناسه از 150 متر نزدیک تر نمیشده.پدر میگفت احتمالا تعقیبت کرده تا اگر خوابت برد یا اگر از کوه پایین افتادی و یا هر اتفاقی که باعث زمین گیر شدنت میشده برات بیفته تا بهت حمله کنه.قدیمیهای اینجا میگن اگر گرگ بهت حمله کرد طوری بزنش که بمیره.زمستان از رو برو که بهت حمله میکنه مراقب باش.چون با پنجهاش برف رو به صورتت میپاشه و تا بیای بجنبی گرفتارش میشی.حتما خودتونم شنیدید که گرگ زخمی خطرناک تره.و بدتر حمله میکنه.حتی چوپانها همیشه میگن اگر اسلحه نداشتید و با چوبدستی از خودتون دفاع میکنید اولین جایی که هدف قرار میدید ساق پاهای گرگ باشه.اگر به سر و صورتش ضربه بزنید جری تر میشه.خوش و خرم باشیدKhansariha (8)
سلام دوستان. به نظر من بهترین راه مقابله با سگ هار استفاده از پاره آجر اگر نبود کلوخ نبود چوب نبود مشت و تیپا اگر دیگه نشد فحش بدین و فرار کنید و در نهایت تف کردن روی حیوان و صدا کردن مادرتون. توی روستای ما حتی دیده شده یک کشاورز موقعی که سگ گازش گرفته برگشته و گردن سگ رو طوری دندون گرفته که سگ تا ۱۵ دقیقه به کشت میدویده. خوب اینم یه جورشه دیگه.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47
لینک مرجع