انجمن تخصصی شکاروتیراندازی(بزرگترین مرجع اطلاعاتی تفنگ بادی،پی سی پی،تیراندازی ایرانیان)pcp.airrifle.airguns..تفنگ بادی،پنوماتیک،

نسخه کامل: حمله حیوانات به انسان
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47
دیروز در بخش I_C_u بیمارستان باهنرکرمان زنی بستری شد که طبق کفته همراهانش خرس بهش حمله کرده. توی منطقه بافت البته جای دقیقش نمیدونم ولی از زنه بگذریم خیلی خوشحال شدم. Khansariha (219)Khansariha (48)
سلام سالها پیش یکی از فامیلهای ما دو تا اسپ داشت که بعلت سواری نگرفتن ازشون و خوش گذشتن زیادی بهشون یاغی شده بودن وهر کی میرفت توی باغ که غریبه بود بهش حمله میکردن یکیشون که واقعا دیوونه بود،اخر سرم دختر باغبونشونو که یه روز اومده بود باغ،بهش حمله کردن اسبه یه گاز محکم از صورتش وکاسه چشم گرفته بود که چشمش از حدقه در اومده بود. واخر سرم بیچاره مرد ،
به مورد دیگه هم که طبیعت گردا بخصوص گرمسیری ها باید حواسشون جمع باشه زنبور سیاهه که توی زمین کلونی میزنن وبسیار مهاجم وسمین وزهر بیست سی تا واسه کشتن ادما کافیه ،یکی از دوستان ما نفهمیده بود از روی لونه شون رد شده بود ریخته بودن روش حسابی از خجالتش در اومدن شانس اورد زود به بیمارستان رسید و نمرد
در مورد تجربه خرسم بگم که یه روز توی یه دره که به قله ختم میشد،صعود میکردیم که سر یه پیچ به خرسی برخورد کردیم تا ما رودید روی به ارومی روی دو پا بلند شد ویه نگاه به ما کرد یکی از دوستان دستپاچه شد گفت بزنش گفتم بزنم با تیر اول شاید نیفتاد فاصله خیلی نزدیکه حمله میکنه اروم باشین ببینیم چه تصمیمی میگیره،چند ثانیه زل زد به ما ،ما هم حرکت اضافه نکردیم باز به ارومی روی چهار پا اومد به جهت مخالف شروع به رفتن اروم کرد بعد تا به پیچ رسید به سرعت پا گذاشت به فرار ،اگه مسلح هم بودین تا مورد حمله قرار نگرفتین اقدام به شلیک نکنید،گاهی وقتا خونسردی کارایش بیشتر از اقدام عجولانه است
سلام. گفتنش راحته ولی این خونسردی بیشتر فقط با تجربه همراهی کردن بزرگترها بدست میاد.
Khansariha (8)Khansariha (256)سلام.با قسمت آخر حرفتون كاملا موافقم...چون بيشتر حمله حيوانات به انسان از روي مواجهه ناگهاني و ترس(تدافعي) است تا بخاطر شكار و حملات اين چنيني(تهاجمي)...چون انسان براي حيوانات تهديد يا شكار طبيعي و غريضي محسوب نميشه...مگر در شرايط خاصي كه بوجود مياد=نبود شكار طبيعي بواسطه دخل و تصرفهاي انساني(نبود غذاي طبيعي براي حيوان=ورود به محيطهاي انساني و دامي)-مواجهه رخ به رخ و ايجاد حس تهديد در حيوان توسط انسان(بيشترين حمله حيوانات به انسانهاي تنها است=بدليل سروصداي كم)---=دوستان هرچي انسان ميكشد از خودش است=ما (انسان)متاسفانه جزئي از طبيعت نيستيم-تخريب كننده آن هستيم...و فقط با يك عامل غيرطبيعي=افراط در برداشت منابع-كه ناشي از زياده خواهي ما است....نتيجه شكارهاي بي رويه-ويلا سازيها-تخريب مراتع=حالا يا با چراي دام يا با ايجاد باغ و مزرعه(كه بعضا چون نميرسيم بهشون بازدهي زياد و حداكثري هم ندارن).==وقتي مار و روباه و شكارچيهاي طبيعي رو از بين ميبريم=موش زياد ميشه.وقتي سگها رو از بين ميبريم=گربه زياد ميشه و نيز گرگها و حيوانات شكارچي مثل خرس و غيره(كه البته غذاي طبيعيشون رو هم قبلا با نابودي مراتع و شكارهاي بي رويه از بين برديم) وارد شهرها ميشن....طبيعت يعني تعادل و اين انسان است كه اين تعادل رو با زياده خواهي از بين ميبره...اين ما هستيم كه محل زندگي حيوانات رو غصب كرديم-نه حيوانات محل زندگي ما را...شما يكجا رو نشون بدهيد كه حيوانات آزاد باشن تا زندگي طبيعيشون رو بكنن...كوه-دشت-مرتع-رودخانه-درياچه-جنگل-كوير-آب-خاك-زمين-آسمان=همه در تصرف انسان است.گرگ و خرس مياد از چشمه طبيعي آب بخوره با سنگ ميكشيمش.غذاش رو شكار ميكنيم و غذاي غذاش رو ميديم گوسفندمون بخوره-آب درياچه و چشمه رو مستقيم ميبريم توي باغات و زمينهاي كشاورزيمون.هر كجا از كوه و دشت و غيره كه حاصلخيز و داراي آب و شرايط طبيعي زندگي است*باغ و ويلا و كشت زار ميسازيم و وقتي گراز مياد توي علفزاري كه ما بخاطر زياده خواهي مون ازبين برديمش و مزرعه و باغش كرديم.گراز ميشه=مزاحم و آفت...نه گراز در طبيعت آفت نيست-ما آفت هستيم.در طبيعت=گراز+ گرگ+خرس+شير و ببر+ پلنگ+آهو+كبك+روباه+خرگوش+بزكوهي+شغال+عقاب+شاهين+جغد+و انسان همه ميتونن زندگي كنن و بي دردسر و تداخل زيستي هم زندگي كنن...فقط به شرطي كه تعادل طبيعت حفظ بشه=يعني انسان زيادتر از اون چيزي كه حقش هست از طبيعت برداشت نكنه.والسلام....در اون صورته كه-هم ميشه شكار كرد و از طبيعت تا ساليان برداشت كرد و هم خطر انقراض و نابودي گونه هاي طبيعي و نيز نابودي منابع طبيعي و آبي و غيره رو نداشت و نيز به تبع حمله حيوانات به انسان و دامها و مزارع و باغات...چون حيوانات(اصلا هر موجودي) وقتي ريسك و خطر ميكنن كه ناچار باشن و نزديك شدن به انسان و محل حضور و زندگي انسان يكي از مهمترين ريسكها است كه از روي ناچاري توسط حيوانات(اعم از گوشتخوار و گياهخوار) انجام ميشه.=چاره بيچارگي...شرمنده زياد نوشتم اما وقتي صحبت از حمله حيوانات است-بد نيست دليلش هم گفته بشه كه چرا اكثرا اين مسئله توسط حيوانات اتفاق ميفته.ياحق و حق نگهدار شماKhansariha (8)Khansariha (256)
حق با شماست
درکل حمله هزاران انسان به حیوان از نظر دیگران مهم نیست ولی یک مورد حمله حیوان به انسان خیلی مهم میشه!!!!!!
(2015-06-15 03:14 PM)garin نوشته شده توسط: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
درکل حمله هزاران انسان به حیوان از نظر دیگران مهم نیست ولی یک مورد حمله حیوان به انسان خیلی مهم میشه!!!!!!

Khansariha (8)Khansariha (256)بله*متاسفانه همينطور است كه فرمودين.Khansariha (8)Khansariha (256)
واقعیت همونطوره که جناب arashkian فرمودند.این ماییم که وارد محل زندگی حیوانات میشیم و هرکاری دلمون میخواد میکنیم بعدشم ازشون طلبکاریم!!!!!!!!
طبق تحقیقاتی که انجام شده و من خودم فیلمشو دیدم یه گروه از مردم بلاد کفر که خیلی دل و جرات دارن میرن تو یه سری کوهستان هایی که موجودات اونجا تا حالا هیچ انسانی ندیدن!!!!!!! (جل الخالق که هنوز اینجور جاها پیدا میشه!)
خیلی جالب بود که گرگ های اون منطقه چون اولین برخوردشون با انسان ها بود اصلا رفتار تهاجمی نداشتن حتی از یه سگ اهلی تر بودن!!!!!! پیش اون آدما مینشستن و آدما هم عین یه سگ دست آموز بهشون غذا میدادن و اونا هم حال میکردن.هیچ خشونتی تو رفتار انسان ها نبود در نتیجه تو رفتار گرگ ها هم هیچ خشونتی دیده نمی شد جالب اینجا بود که گله ای دور و ورشون میچرخیدن و انگار نه انگار.حالا هرکی جرات داره بره رو گرگ هایی که با آدما برخورد داشتن امتحان کنه!!!!!!!!! Khansariha (214)
متاسفانه انسان هرجا که میره از خودش خرابی به بار میزاره و آخر سر هم طلبکاره که طبیعت خشنه!!!!!!!
چندین سال پیش یکی از دوستان من اقدام به کشت هندوانه کرده بودن ،یه روز زنگ زدن به من وگفتن فلانی بدبخت شدم پرسیدم چرا؟گفت هرشب سی چهل تا گراز دارن میان تو مزرعه وهندونه هارو نابود میکنن ،بیا بدادم برس اقا خلاصه رفتیم اونجا قرار شد شب کمین بزنیم شبی که کمین زدیم تا نصفه شب نیومدن وهنگامی که تقریبا ما از کمین بیرون میومدیم یه دسته وارد شدن شلیک کردم با پنج تیر پران اما خوب شب بود ودید کافی نبود یکی افتاد ویکی دیگه که خیلی بزرگ بود زخمی شد واز همون مسیری که اومده بودن برگشت با چراغ قوه مسیر برگشتشو دید زدم قطره قطره خون ریخته بود ،منتها اونجا چون به مزارع دیگه نزدیک بود وصبح زود زنها ومردها برای کار به مزارع میومدن به دوستم گفتم این خیلی بزرگ بود وسنگین مسافت زیادی رو نمیره واگه نمیره واسه مردم خطر داره باید حتما تعقیبش کنیم وکارشو بسازیم ،با یکی دیگه از دوستان که سگ شکاری داشت تماس گرفتم و ساعتی بعد خودش با سگها به اونجا رسیدن ،سگها که دو سگ بودن وخیلی کار کشته جنگ با گراز رد خونو گرفتن و ما هم از پی اونا روونه شدیم تا به یک کفی خاکی رسدیم اونجا یک نخل خرما بود با حول وحوش سی چهل تا پا جوش خرما که دور تا دورشو احاطه کرده بودن اما از سال قبل که سیلاب اومده بود یه قسمت زیرشو حفره گود وعمیقی ایجاد کرده بود که ظاهرا گراز اونجا پناه برده بود واضاف کنم که اثار خون بعد چندین متر قطع شده بود وشب شبنم زیادی ریخته بود من خیلی مطمئن نبودم گراز اونجاست یهو دیدم سگا روبروی سوراخ ایستادن ودارن توی سوراخو دید میزنن و هی بر میگردن وبه صاحبشون نگاه میکنن دوستم گفت گراز همین جاست من زیاد جنگ گراز رفته بودم اما اولین باری بود که میدیدم سگها پارس نمیکنن وفقط دم تکون میدن اما دوستم که رفتار سگ شکاری رو میدونست گفت اینجا گرازه منتها چون صد در صد گراز اینجاست وفاصله اش خیلی به سگا نزدیگه واماده حمله است سگا میخوان خودشون پس بکشن بیان عقب بعد پارس کنن اماده باش به محظ اینکه صحبت دوست ما تموم شد سگ پارس کرد وگراز با چنان سرعتی بیرون اومد که من حتی فرصت نکردم تفنگو از دوشم پایین بیارم وحقیقتا به گفته های دوستم خیلی اهمیت ندادم وفکر میکردم شاید سگاش یه چیز دیگه دیدن واون گرا ز ما نیست بهرجهت توی یک چشم بهم زدن سگها ضربدری از جلوی نیش گراز کنار رفتن و من و گراز روبرو شدیم ودوستم پشت سر من بود من فقط یک لحظه حس کردم رو هوام ولول تفنگ محکم با سرم برخورد کرد بعد از بر خوردم با زمین و فرار سگها گرد وخاک زیادی ایجاد شده بود و نه من گرازو دیدم ونه گراز منو ،یه لحظه تا بخودم اومدم دیدم تفنگم چند متر اون طرف تر افتاده خیز برداشتم تفنگو گرفتم مسلح کردم. دیدم دوستم داره فریاد میزنه وسگا هم غرش وپارس میکنن ومیجنگن دیدم دوستم از شانسش اومده در بره به پشت افتاده توی یه گودالی که عرضش اندازه بدن یه انسانه ودو طرفش مرتفع وگراز خوب نمیتونه خدمتش برسه وسگها هم مزاحمشن اما دو دستش روی شکم دوست ما بود دیدم اگه تیر بزنم زاویه تیراندازی از بالا به پایین وامکان داره بعد از برخورد با گراز دوستمم تیر بخوره ،اگر نزنم معلوم نیست عاقبت کار چی بشه حالا به شدتی عصبانیه که توجهی به من نداره،تنها چیزی که به ذهنم رسید خودمو به شونه چپ انداختم به طوری که زاویه تیر اندازی به بالا باشه ودو تیر پیاپی شلیک کردم گراز با سینه افتاد روی دوست ما وبلند شد وبا سرعت فاصله گرفت دیگه تیر نزدم خودمو بدوستم رسوندم وبلندش کردم لباسش خونی بود خیلی ترسیدم وقتی وارسی کردیم دیدم از ساعد دست چپش خون میاد نیش خورده بود اما نه عمیق پوست شکمش هم بر اثر جای سمها رفته بود وخون میومد اما تیر نخورده بود یهو دیدم چند صد متر اون ور تر صدای سگها شدید شد فهمیدم گراز زمین گیر شده با دو خودمو رسوندم هنوز تسلیم نبود وسگها جرات خوب حمله کردن نداشتن یک تیر دیگه زدم خوابید دوستم رسید گفت اول تو رو زد چیزیت نیست منم گفتم پامو نگاه کردم دیدم کشاله ران کاملا سیاه وکبود شده به قنداق تفنگ نگاه کردم دیدم نیم سانت جای دندون روشه و همین قنداق سپر پای من شده بود تا از دندونش در امان بمونم وفقط همون شدت برخورد بود که منو به هوا پرتاب کرد اقا اینم از قصه حمله گراز وشارژ ما امیدوارم واسه شما اتفاق نیوفته
شانس اوردین استاد والا . . . !!!! گراز بزرگ تیر خورده خودش مثل تیر میمونه و در اندک زمانی کلک ادم میکنه. هرگز نباید در شکار گراز به هیچ مسیله پیش پا افتاده ای بی اهمیت بود ولی تجربه ای که شما کسب کردین یه دنیا ارزش داره. خدا را شکر.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47
لینک مرجع