انجمن تخصصی شکاروتیراندازی(بزرگترین مرجع اطلاعاتی تفنگ بادی،پی سی پی،تیراندازی ایرانیان)pcp.airrifle.airguns..تفنگ بادی،پنوماتیک،

نسخه کامل: حمله حیوانات به انسان
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47
مواجه با خرس. نر وماده نداره. فقط تفاوت خرس ماده در هنگام بچه دار شدنه که تهاجمی تر میشه. این از نوادر هست که در اینچنین موقعیتی قراربگیری. اما بهترین راه بی تحرکی وارامشه اگر بصورت نشسته باشه بهتره. رخ در رخ نباید بشی نگاه تو به سمت دیگه بگیر و انگار مشغول کار خودت هستی. اعتماد شو جلب کن که خطری نداری ودر ضمن قدرتمندی. که طعمه فرض نشی. به احتمال زیاد حمله نمیکنه. این مربوط به قبل از حمله است اما اگر حمله کرد. نحوه عملکرد فرق میکنه. توی همین تاپیک یه خاطره از مواجه با خرس گذاشتم اگه به صفحات قبل رجوع کنید میتوانید مطالعه کنید. یادت باشه اصلا فرار نکنی و فکر بالای درخت رفتن نباشی.

hosein haghighi
با سلام
خدا بگم چیکارتون نکنه.....دیشبو تا 5 صبح داشتم خاطرات میخوندمKhansariha (226)
اما دمتون گرم یه چیزایی یاد گرفتم
[تصویر: IMG-20160104-WA0013.jpg]
[تصویر: IMG-20160104-WA0011.jpg]
میکن گرگ به چادر حمله کرده و طرف رفته بیمارستان. باید در زمستان بیشتر دقت کرد تا مورد حمله حیوانات مخصوصا گرگ قرار نگیرن.
البته درراست و دروغ این وقایع شک زیاده.
چند وقت پیش چند نفر از دوستامون شب رو توی یه کلبه چوبی که گوسفندهارو وسط بیابون نگهداری میکنند خوابیدن ما به زبان محلی مون میگیم پل(pal)

خوابیده بودن که نصف شبی گرگا حمله کردن سگ هارو خوردن اون بیچاره ها انقدر ترسیدن که همون داخل انقدر صبر کردن تا صبح شد و گرگ ها باالاخره رفتن

خدا بهشون رحم کرد تو چادر نبودن گرگها ظاهرا تعدادشون خیلی زیاد بود

اینکه دوستان همه استادن و نترس هیچ شکی نیست ولی خداییش مواجه شدن با یه گله 25 تایی گرگ واقعا کاری نمیشه کرد خیلی مراقب خودتون باشین

البته ایجا گرگ هاش از نظر جثه خیلی بزرگنKhansariha (8)
سلام به همه دوستان گل. جناب کاربخش عزیز به نظر من پارگی این چادر شبیه پارگی بر اثر پنجه یه حیوون اونم یه سگ سان نیست. چون همونجور که مستحضرید پنجه های سگ سانان بر خلاف گربه سانان اونقدرا تیز نیست که مثل تیغ بتونه برزنت رو به این تمیزی ببره. پنجه سگ سانان بیشتر برای کندن زمین و جستجو استفاده میشه. البته نظر اساتید مجرب سایت قطعا مستند تر از عرایض
من هست
شاد و سلامت باشید
دوست عزیز جناب آملی شما کجا تشریف دارید؟ طبق مقاله ای که چنوقت پیش راجع به گرگهای ایران میخوندم دسته های گرگ در ایران به ندرت از 6عدد تجاوز میکنن و معمولا 3 تا 5 قلاده هستن. البته خدای نکرده قصد جسارت ندارم و صحت گفته شما منظورم نیست. مطلب جالب تعداد گرگ هایی که قید شد هست. 25 گرگ با هم خیلی نادر و کمیاب هست. خوش باشید و سلامت
دست خوبم aminhant بنده عرض کردم که صحت گفتهای این مدلی زیاد قابل قبول نیست و نمیشه روش زیاد حساب کرد. فرمایش شما هم بسیار عالی بود. Khansariha (8)
در مورد تعداد گلهای گرگ ؛درسته که گلهای ایران زیاد بزرگ نیستن ولی زمستان فصلیه که گاهی 6تا گرگ کار 20تا را انجام میدن. من توی منطقه کوهستانی بین کرمان و یزد توی یه روستای کوچیک شب دیدم که 4تا گرگ ریختن و تا به نتیجه نرسیدن کوتاه نیومدن. گرگ گرسنه خیلی خطرناکه و تا مرز کشته شدن پیش میره و کم نمیاره. حتما باید اسلحه با خودشون میبردن که در صورت این گونه موارد بتونن جون خودشون در ببرن. تا جایی که امکان داره تو این فصل باید تو ابادی یا نزدیک ابادی موند و اگرم خواستین برین تو دل طبیعت ؛تعداد مناسب و جای مناسب پیدا کنید و اصلا تنها حتی برا یک لحظه هم دور نشین. دست به اب رفتن دو نفره هیچ اشکالی نداره و درخواست همراهی دوستان هیچ خجالتی نداره. هوشیار بودن و اماده بودن شرطه. اطراف قبل تاریکی خوب ببینید و بغیر تفنگ که دم دسته و چسبیده به تیرانداز یک چوب خوب یا کارد کمری یا تبر کوچیک کنرتون باشه.اگرم شب صدایی امد حتما دوستان خودتون بیدار کنید و تنها به هیچ وجه نیت برسی موضوع تنهایی از سر نگذرانید.
همونجایی که خاطر ادم جمتره و به خیال خودتون مثل کف دست میشناسید ممکنه دردسر بزرگتری پیدا بشه. توی شب عادت کنید هر چند دقیقه یک نکاهی به اطراف بندازید و تا خواب نرفتین از حس شنوایی خودتون بهره ببرین.
این منطقه ای که من عرض کردم متاسفانه امکانش نیست که آدرسش رو بگم

ولی نزدیکترین روستا به اونجا تقریبا در هوای خوب و با سرعت متوسط پیاده روی تقریبا از صبح تا عصر راهه

خیلی جای پرتیه پر از گوزن و گراز کل ومیش و.... و خرس . گرگ

دوستمون در مورد دست به آب به نکته خیلی مهمی اشاره کردن اصلا نباید خجالت کشید حتی اگرم حتی از تاریکی ترسی به دلتون راه یافت به دوستان خبر بدید حس ششم بی نظیر عمل میکنه در این مواقع
این جزیی از طبیعت انسانه

گرگهای گرسنه خیلی خطرناکن باید با چهاپاره های سنگین از پا درشون بیارین
ضمنا گرگهای هر منطقه با منطقه فرق دارن دوست عزیز
من ریشهام رو تو آسیاب سفید نکردم ( الانه که جناب آسمان ضرب المثل بنده رو اصلاح کنهKhansariha (8) شوخی کردم)
در کل من به نتیجه ای که رسیدم اینه که اداره محیط زیست در اعلام تعداد واقعی حیوانات داره کم لطفی میکنه خیلی بیشتر از این حرفان...Khansariha (8)
(2016-01-07 01:17 PM)karbakhsh نوشته شده توسط: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
[تصویر: IMG-20160104-WA0013.jpg]
[تصویر: IMG-20160104-WA0011.jpg]
میکن گرگ به چادر حمله کرده و طرف رفته بیمارستان. باید در زمستان بیشتر دقت کرد تا مورد حمله حیوانات مخصوصا گرگ قرار نگیرن.
البته درراست و دروغ این وقایع شک زیاده.

اینکه خرس قطبیه Khansariha (226)

بنده هم همین یه مدت پیش یه گله 13 تایی گرگ دیدم ، البته این تعداد رو تونستم بشرم شاید بیشتر هم باشن

بر خلاف دوستمون اسم منطقه رو هم میگم :

گیلان -رودبار-عمارلو-پارودبار-زکاور

اگه دوستان هم استانی این پست رو میبینن پیشنهاد میکنم هرگز برای شکار اون سمت نرن گرچه بسیار غنی هستش Khansariha (8)
سلام
توی تصویر جسد مربوط به خرس قهوه ای است. رنگ این خرس ها از قهوه ای تیره تا قهوه ای روشن و حتی زرد مایل به سفید هم متغیر است. دوستانی که در اراک تشریف دارند در باغ وحش میتوانند این رنگ را در خرس ها ببینند. پارگی چادر هم بعید است کار گرگ باشد.
*******
یک شب من تنها به باغ رفتم. اوایل زمستان بود و یک شب خیلی سرد و تاریک. چند شب بود که یک تشی میامد و خرابکاری می کرد. گاهی هم گرازها از کوه پایین می امدند. دو لول را چارپاره گذاشتم و از ماشین پیاده شدم. چراغ قوه هم برداشتم. وقتی پنجاه شصت متری از ماشین دور شدم از بین درخت های باغ همسایه که حدود دویست متری با من فاصله داشتند صداهایی شنیدم. معلوم بود گرگ ها دارند چیزی می خورند. صدای خرد شدن استخوان زیر دندانهایشان وحشت اور بود. صدای در گیری و عطسه کردنشان سکوت شب را می شکست. نور را به سمت صدا انداختم ولی فاصله زیاد بود و نور چراغ قوه کافی نبود. چون تنها بودم خیلی احساس خطر کردم. بعلاوه اینکه باد هم شروع شد و صدای برگهای خشک تمرکزم را به هم می زد. مرتب پشت سرم را نگاه می کردم . دوستانی که شب به شکار رفته اند می دانند که حیوانات شکارچی خیلی سبک راه می روند و خیلی کم سر و صدا می کنند. به راحتی می توانند به شما نزدیک شوند و شما خبر نشوید. این را زمانیکه برای زدن شغال ها می رفتم(دفع افت از باغ انگور) متوجه شدم. زدن تشی خیلی راحتتر بود. شغال طوری نزدیک می شد که اصلا صدای پایش را نمی شنیدم. تازه وقتی متوجه می شدم تا می خواستم چراغ قوه را روشن کنم رفته بود. تشی اینطور نبود. چون هم با صدا راه می رفت و هم با دیدن نور چند لحظه مکث میکرد.**
به هر حال خطر زیاد بود. یک گردش کوتاه در باغ داشتم که چیزی ندیدم. بعد هم سوار ماشین شدم و برگشتم.
موفق باشید
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44 45 46 47
لینک مرجع