انجمن تخصصی شکاروتیراندازی(بزرگترین مرجع اطلاعاتی تفنگ بادی،پی سی پی،تیراندازی ایرانیان)pcp.airrifle.airguns..تفنگ بادی،پنوماتیک،

خخخخخـ! حبیب جان خدا داده دوست و آشنا راننده...
کاکو احسان هم راننده...فقط میمونه یه کلاش...اون هم خدا میرسونه! خخخـ!

سلام به دوستان عزيز
مي بينم هر هفته يا بارون مياد يا هوا مه آلود ميشه
نميشه رفت شكار
يه پرنده كه شكار مي كني بايد با چكمه رفت آوردش خخخخ
باتلاق ميشه
انشاالله شاهد عكس هاي شكار از شما عزيزان باشم

شانس منه!
الان دو تا قمری تپل به فاصله سه متری جلوم دارن می جرخن
اونوقت موقع شکار...

آقا محسن گل
اينشا الله يه روز خوش مياد عجله نبايد كرد
حالا نمي تونستي بزنيشون براشون گندم مي ريختي بخورن خخخخ

سلام دوستان عزیز
آقا شکار همینه باید گلی بشید زمین بخورید زخم و زیلی بشید و کلی بلای دیگه که شکار و طبیعت گردی رو جذاب میکنه
این چیزیه که هر برنامه شکار و طبعت گردی رو از برنامه ماقبل خودش جذابتر و متفاوت میکنه

شما اهوازیهای عزیز میگید هیچی گیر نمیاد میدونید من ظرف چند دقیقه با 10 شلیک مارادور 9 کبوتر و قمری شکار کردم همین دیروز؟

محلش هم بهتون میگم داشتم از جاده صنایع فولاد میرفتم یه نزدیک سیلو گندم اونجا براحتی میتونید یه شکار اساسی و پربار داشته باشید

ای والله آقا حبیب گل
پس همین جمعه حمله می کنیم به سمت کبوتر ها
حالا من که تفنگ ندارم با چی بزنم
البته شما بزنید انگاری ما زدیم هیچ فرقی نمی کنه
باید بگردم یه دوشاخه توپ پیدا کنم واسه تیرکمون
محسن از همین امروز سنگ جمع کن خخخخخ

آقا حبیب چراغ خاموش میای! داشتیم؟!
خوبه پس! پیش به سوی سیلو!

اوستا عبداله داشتیم چوبکاری
شما و تفنگ نداشته باشی؟
عبداله جان برید اونجا ضرر نمیکنید داداش


................................................................................​..............................................
محسن جان راستش خانواده داییم همرام بودند داشتیم میرفتیم شهرستان
سر راه کبوترای چاق و چله رو دیدم نتونستم ولشون کنم به امون خدا تا اومدن بجنبن و تکونی بدن به خودشون ازرائیل 9 تاشون رو آورد تحویلم داد خخخخخخخخ

شما هم یه سر بزنید یه راننده . یه نفر بشینه جلو برای گرا دادن و احیانا جمع کردن شکار . یه شکارچی فرز هم بشینه عقب کارشون رو عالی تموم میکنید
فقط خواهشی که دارم اونجا محل تردد ماشین آلات سنگینه خیلی احتیاط کنید

اختيار داريد حبيب جان
حالا محسن به كنار از در خونه ما رد ميشي به فقرا سر نمي زني خخخخ
والله قرار بود اين جمعه بريم
ولي خب دوستي كه بايد جلو مي نشست و گرا مي داد
عازم زيارت بود
منم كه شب شكار بودم و صبح هم چشمام باز نمي شد
رفتن صبح جمعه كنسل شد
انشا الله اين جمعه اگه كار واسه كسي پيش نياد از جمله خود من

آقا یه قرار دسته جمعی بذارید ما هم چند تا عکس از خوزستانی های خون گرم ببینیم…