با سلام و درود فراوان به همه شکارچیان و طبیعت دوستان عزیز متنی را که مشاهده می کنید به وسیله استاد موحدی در جهت جوابیه مقاله سایت دیده بان در خصوص پروانه شکار آماده شده است که در همین جا باید از دست اندرکاران این سایت به خاطر به اشتراک گذاشتن و عدم سانسور این متن تشکر کرد لطفا در گروه ها و کانال های مختلف این متن را ارسال کنید .
ضمن تشکر از اظهارات نگارنده که مطالب بسیار موشکافانه و هدفمند ولی متاسفانه غیر کارشناسانه ای را اریه نموده اند لازم به ذکر است که :
در باب عدم دسترسی به آمار و............
آیا تهیه آمار توسط مسئولین سازمان می باید صورت پذیرد یا سایر احاد مردم و اگر در تهیه این آمار کوتاهی صورت پذیرفته می بایست صورت مسئله که حقوق قشری از جامعه می باشد پاک گردد؟یا با بی کفایت جلوه دادن مسئولین استانی این نقص را به گردن آنها گذاشت و تحلیلی یکطرفه داشت؟مگر مدیریت استانهازیر نظر مدیریتی واحد کار نمی کنند؟
2)گسترش بیماری بخصوص............
تا کنون چند نفر براثر صدور پروانه مبتلا به این بیماری شده اند یا ناقل آن بوده اند؟نگارنده خود در متن استفاده از آمار درست و دقیق را مستند بر ارزیابی خود نموده ولی متاسفانه در هنگام قضاوت و موعد ارائه آمار جهت شفاف سازی موضوع به کلی گویی بسنده نموده.لازم به توضیح می باشد که این ویروس در طول سال در مرغداری ها شایع بوده و با رسیدن سرما شدت فعالیت آن افزون شده و تنها یک نوع آن خطرناک بودن و قابل انتقال به انسان می باشد یعنی نوعH5N1 واین موضوع هیچ ارتباطی با شکار و شکارچی ندارد مضاف بر اینکه درصورت بروز این بیماری توسط پرندگان مهاجر که راهی برای ممانعت از آن وجود نداشته برای کنترل و حذف پرندگان بیمار بهترین گزینه همان استفاده از شکارچیان هستند که صد البته باید با هماهنگی و آموزش لازم از آنها جهت کمک و مساعدت بهره برد(که این خود حلقه مفقوده ماجراست)
3)بر هم زدن امنیت و.........
اول)صدور پروانه شکار به این معنی نیست که شکارچی در هر لحظه ,هر روز,هر مکان و لجام گسیخته بتواند مبادرت به تیراندازی وشکار نماید و خود تابع مقررات خاص و محدودیت هایی می باشد که متاسفانه نگارنده بدون لحاظ کردن و مطالعه لازم در باب آن مبادرت به اظهار نظر غیرکارشناسانه نموده.
دوم)سوال بنده از نگارنده این است که معادن فعال در دل شکارگاهها ,سد سازیها,پل سازی ها ,جاده سازی ها و...که بدون وقفه در طول کل سال و کل روزهای هفته از بهار (فصل زایش)تا تابستان و پاییز و زمستان و بدون کوچکترین ملاحظه و با بکار گیری مواد منفجره و استفاده از ماشین آلات سنگین که صدایی به مراتب هولناکتر از شلیک تفنگ دارند نقش بیشتری در برهم زدن این امنیت دارند یا شکارچیان؟؟؟؟
4)درارتباط با گونه های قابل شکار..........
لازم به ذکر است از بیش از صدها گونه پرنده که در کشور شناسایی شده اند تعداد پرندگان قابل شکار شاید به انگشتان دو دست برسد حال چگونه قوت غالب پرندگان شکاری را این چند گونه تشکیل میدهد خود جای شگفتی داشته که قضاوت آن را به نگارنده و سایر عزیزان می سپارم.
5)فراهم نمودن شرایط سواستفاده.........
در ارتباط با این موضوع و عدم تکافوی نیروی کنترلی باید به عرض برسانم تقریبا تمامی کارشناسان مجرب سازمان به این اعتراف دارند که حضور شکارچی مجاز پای متخلفین در منطقه را کوتاه نموده و هرکجا که شکارچیان مجاز حضور دارند آمار تخلف متخلفین کاهش چشمگیری داشته,این موضوع را می توان استعلام نمودواین موضوع که در صورت صدور پروانه امکان کنترل شکارچیان توسط گارد محیط بانی ممکن نمی باشد واقعا اظهار نظر غیر کارشناسانه بوده و کمرنگ کردن زحمات این قشر در انجام مسئولیتشان, زیرا در طول فصل شکار بارها و بارها این پرسنل شکارچیان را مورد کنترل و بازبینی قرار میدهند و در طول سالیان دراز از عهده این کار را به نحو احسنت بر آمده اند.متاسفانه تصور بر این است که نگارنده محترم اشراف کامل به این بخش نداشته و تصور نموده با صدور پروانه شکارچی از درب منزل تا ناکجا آباد قادر به شکار و ورود وخروج به منطقه خواهد بود حال اینکه اصلا و ابدا اینگونه نیست و مبادی خروجی و ورودی شکارگاهها نا محدود نبود و دسترسی به آنها معمولا از طریق جاده های اصلی و پس از آن راههای فرعی ماشین رو ودر خاتمه چند کیلومتری پیاده روی و....راشامل می گردد که تحت هر شرایطی و به راحتی قابل کنترل می باشد
6)تبعات اجتماعی و.....
متاسفانه این بخش از نگارش هم دارای نقایص کارشناسی بسیاری است و فاقد بار علمی و آماری است.
اول)باید اشاره داشت که آموزش تیراندازی و ترویج شکار جزو نصایح نبی اکرم بوده و از صدر اسلام به فراگیری آن تاکید شده
دوم)عدم فرهنگ سازی و آموزش لازم باعث بروز خشونت و ترویج فساد و افزایش جرم می گردد نه اسلحه و ترویج شکار.
سوم)چنانچه تفسیر نگارنده را صحیح فرض کنیم با توجه به آمار سلاح موجود در ایران این تعدادکمتر از د
ه درصد کل جمعیت را شامل می گردد حال مقایسه کنیداین آمار را باکشور امریکابا بالغ بر 320 میلیون جمعیت و تقریبا از تمام ملل دنیا با مذاهب و فرهنگ های متفاوت و اجازه خرید و حمل آزادانه سلاح ,در این کشور بیش از 40 میلیون شکارچی و بالغ بر 160 میلیون سلاح در دست مردم است یعنی حدود 50 درصد جمعیت با این وصف و معادلات نگارنده در این کشور
تا کنون نباید هیچ جانداری اعم از انسان و یا حیوان وجود میداشت و باز اگر تفسیر نگارنده را در خصوص جرم و جنایت درست بدانیم بیش از نیمی از جمعیت باید در زندان بسر می بردند ولی نه تنها اینگو نه نیست بلکه این طیف (شکارچیان)سالانه 76 میلیارد دلار بله 76 میلیارد دلار به چرخه اقتصادی کمک می کنند و 1.6 میلیون شغل در ارتباط با آنها مشغول به فعالیت هستند و این امر تنها دررسایه مدیریت صحیح محقق شده
در خاتمه خاطرنشان می گردد که وظیفه سازمان تنها حمایت از گونه ها نبوده بلکه یکی از وظایف آن که بسیار مقفول واقع گردیده تکثیر و رها سازی است.
اندکی تعقل