اصولا در یک انجمن تخصصی مطلب باید اینطوری باشه.مطلب زیر به نقل از pix هست.
کورنوگرافی و تست تفنگ Evanix AR6
خوب من به مدت تقریبا 2 روز یک مهمون خیلی مهم داشتم ، مهمونی که احتمالا خیلی از شماها دوست دارید ازش پذیرائی کنید ، این مهمون عزیز یک Evanix AR6 بود.
تفنگ متعلق به یکی از دوستانم بود و چون در شارژش مشکل داشت ، آوردش پیش من تا ببینیم مشکلش چیه.
خوب مشکل از این قرار بود که هرچی تلمبه میزد ، فشار بالا نمیرفت و تفنگ شارژ نمیشد ، وقتی که تفنگ رو همراه با تلمبش آورد و ما تلمبه رو به تفنگ وصل کردیم و شروع به تلمبه زدن کردیم دیدم حق با اونه و فشار بالا نمیره ، با کمی بررسی متوجه شدیم که هوائی که به داخل تفنگ تلمبه میکنیم از نوک لولش خارج میشه برای همین هم فشار بالا نمیره.
خوب تنها راه ارتباط بین لوله تفنگ و مخزن اون ، Valve ائی هست که هنگام شلیک برای لحظاتی باز میشه و هوای فشرده رو پشت ساچمه قرار میده ، بنابراین به این نتیجه رسیدم که این Valve باید باز مونده باشه ، با توجه به اطلاعاتی که از ساختمان کلی این جور Valve ها داشتم فکری بنظرم رسید و اون این بود که شاید نیروی فنری که Valve رو بسته نگه میداره به اندازه کافی زیاد نیست که بتونه مقابل نیروئی که فنر پشت چکش به اون اعمال میکنه مقاومت کنه و همین باعث باز موندن Valve شده ، هنگامی که کپسول پر باشه فشار هوای داخل با نیروی فنر داخلی Valve جمع میشه و در مقابل نیروی فنر چکش مقاومت میکنه ولی الان که این فشار وجود نداره این نیروی کمکی هم نیست و بنابراین Valve باز مونده.
برای رفع این اشکال با کشیدن چکش به عقب (که باعث مسلح شدن تفنگ میشه) نیروی اعمالی از فنر چکش به Valve رو ازبین بردم و به این ترتیب Valve بسته شد.
در دو عکس زیر وضعیتهای رها (Rest) و فشرده (Cocked) چکش اسلحه دیده میشه.
بعد از انجام اینکار دوباره تلمبه زدن رو شروع کردیم و دیدیم که فشار داره بالا میره. دوستم دیرش شده بود و باید میرفت و بنابراین مهمون عزیزم و من رو تنها گذاشت و رفت و من هم مشغول پذیرائی از مهمون مهمم و سیرکردن شکمش شدم!!!
برای پر کردن شکم گنده و خالی مهمون عزیزم , بنده مجبور شدم 400 مرتبه تلمبه رو بالا پائین کنم تا ایشون کاملا سیر بشن!!! یعنی فشارشون برسه به 200 بار.
اگه میشد بجاش بهش آب قند داد خیلی راحت تر بود ولی خوب نمیشد دیگه.
در زیر، پورت ورودی هوا رو پس از برداشتن درپوش از جلوی سیلندرکه محل اتصال شیلنگ پمپ به تفنگه میبیند:
کار تلمبه زدن برای من حدود 1 ساعت یا کمی کمتر طول کشید و کلی هم عرق ریختم ، کمی هم بازو و کمرم درد گرفت . البته این تجربه اول بود و دفعه دوم دونفری در کمتر از 1 ربع کار تونستیم تفنگ رو پر کنیم. برای اینکار یکی در میون 30 الی 60 تا تلمبه میزدیم و هر وقت که خسته میشدیم یا تلمبه داغ میشد ، استراحت میکردیم و اینطوری تونستیم در حدود 13 دقیقه تلمبه زدن (بدون احتساب زمانهای استراحت) تفنگ رو پر کنیم . احتمالا کل پروسه تلمبه زدن و استراحت میبایست کمتر از نیم ساعت شده باشه.
فشار رو میشه از روی فشارسنج تفنگ که در زیر اون قرار گرفته خوند:
چیزی رو که در حین تلمبه زدن متوجه شدم عدم تطبیق اعداد فشارسنجهای پمپ و تفنگ با هم بود و همواره فشارسنج پمپ عدد کمتری رو نشون میداد ، من هم به عدد بزرگتر که فشارسنج خود تفنگ نشون میداد اعتماد کردم و مبنای فشار واقعی رو عدد روی فشارسنج تفنگ در نظر گرفتم.
همینطور که در عکسها میبینید در حالی که فشارسنج تفنگ عدد 200 بار رو نشون میده ، روی فشارسنج تلمبه عدد 175 بار خونده میشه.
برای کرونوگرافی اون از سنگینترین ساچمه ای که داشتم یعنی Gamo TS-22 استفاده کردم و برای داشتن یک تست دقیق ، ساچمه ها رو وزن کردم و از بینشون ساچمه های با وزن دقیقا 1.40 گرم رو جدا کردم و خشاب اسلحه رو که گنجایش 6 ساچمه رو داره پر کردم و آماده شلیک برای کرونوگرافی شدم.
ذکر این نکته اینجا خالی از لطف نیست که بدونید خشاب این تفنگ بر عکس خشابهای بقیه تفنگها پر میشه یعنی بجای اونکه ساچمه از سر داخل خشاب قرار بگیره باید از ته واردش بشه.
خشاب این تفنگ نسبت به خشابهای رایج بقیه تفنگها خیلی بلندتره ومیتونه ساچمه های بلندتر از نرمال رو تو خودش جا بده ، البته این مسئله تعجب آور نیست چون این تفنگ برای شلیک ساچمه های سنگین و در نتیجه بلند ساخته شده. در زیر عکسهائی از خشاب رو از زوایای مختلف میبینید:
عکس اول از سمت چپ بخش عقبی خشاب رو نشون میده که دارای سوراخ کوچکتری و نمیزاره ساچمه ها ازش بیفتن بیرون ، عکس وسطی هم وجه جلوئی خشاب رو نشون میده که هنگام قرار گیری در تفنگ در تماس با لوله قرار میگیره و از همین وجه هم باید ساچمه رو بصورت پشت و رو در اون قرار داد یعنی باید ساچمه رو از انتها وارد خشاب کرد نه از سر.
دو تا گوی فولادی هم در سر و ته خشاب در امتداد محور تقارن اون کار شفت و اتصال به تفنگ رو انجام میدن. عکس زیر هم محل قرار گیری خشاب رو در تفنگ نشون میده:
اون دو محلی که بصورت فرورفتگی در سمت چپ و راست میبینید برای هدایت خشاب و محل قرار گیری موقت دو گوی فولادی روی خشاب در اونهاست تا خشاب به راحتی و با فشار اندکی در جای خودش قرار بگیره:
خوب برگردیم به تست کرونوگرافی ، من از فشار 200 بار شروع کردم ودر ابتدای هر شلیک فشار رو یادداشت کردم و سپس سرعت شلیک رو با کرونوگراف ثبت کرده و اطلاعات مربوط رو در فایل EXCEL وارد کردم و ستون انرژی رو هم خود EXCEL با فرمولی که بهش داده بودم محاسبه و پر کرد و اینکار رو تا رسیدن به فشار 50 بار ادامه دادم.
از مجموعه اطلاعات بدست اومده ، 3 منحنی هم بدست اومد که منحنی سرعت نسبت به تعداد شلیک ، منحنی انرژی نسبت به تعداد شلیک و منحنی فشارمخزن نسبت به تعداد شلیک هستند که عملکرد تفنگ رو نشون میدن. منحنی ها و جداول رو میتونید در زیر ببینید:
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا
ثبت نام کنید یا
وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
همونطور که میبینید تفنگ با انرژی 81 ژول برای شلیک اول در فشار 200 اتمسفر شروع کرده و پس از 40 شلیک به انرژی 29.7 ژول در فشار 50 اتمسفر رسیده.
مسئله ای رو که من قبلا در تاپیک دیگه ای در پاسخ به یکی از دوستان گفته بودم در اینجا کاملا به چشم میخوره یعنی افت سرعت و قدرت از همون شلیک اول .
بنابراین کاربر این تفنگ میبایست حدی از فشار مخزن یا تعداد شلیک رو برای انتهای شلیکهاش در نظر بگیره و پس از اون دوباره مخزن رو پر کنه ، این نقطه با توجه به منحنیهای سرعت و قدرت و همینطور نوع ساچمه استفاده شده و ضریب BC اون و حداکثر فاصله مورد نیاز شلیک و ابعاد Kill Zone باید محاسبه و انتخاب بشه ولی همینطوری بعنوان یک تقریب سرانگشتی میشه عدد 13 شلیک رو انتخاب کرد چون در این 13 تا شلیک تغییرات سرعت کمتر از 10 درصده و با توجه به 6 تیر بودن خشاب بنظر عدد 12 عدد معقولی بجای 13 هست یعنی بعد از دو خشاب کامل بهتره تفنگ رو دوباره تا 200 بار شارژ کرد.
اگه جدول رو نگاه کنید میبینید که پس از شلیک دوازدهم ، فشار به 148 بار میرسه و بنابراین کافیه که 52 اتمسفر به شارژ تفنگ اضافه کرد.
با توجه به عملکرد پمپ که با هر دو مرتبه تلمبه زدن ، یک اتمسفر به فشار مخزن اضافه میکنه اینکار مستلزم 104 بار تلمبه زدنه ، البته در واقع کمی بیشتر، چون باید ابتدا فشار داخل شیلنگ ارتباطی رو از 0 به 150 رسوند تا هوا بتونه به تفنگ منتقل بشه و اینکار به حدود 15 الی 20 بار تلمبه زدن اضافه نیاز داره ، بنابراین بعد از شلیک دو خشاب شما نیاز به حدود 119 الی 124 بار تلمبه زدن دارید تا فشار رو دوباره به 200 اتمسفر برسونید.
اگه این عدد 120 بار (برای رند شدن عدد 120 بجای اعداد بین 119 و 124 انتخاب شده) تلمبه زدن رو به 12 بار شلیک کردن تقسیم کنید به عدد 10 بار تلمبه زدن برای هر شلیک میرسید که تقلائی رو که برای استفاده از این تفنگ در قدرت ماکزیمم اون باید انجام بدید نشون میده.
خوب این دیگه به عهده شماست که تصمیم بگیرید که آیا این تقلا (تا زمانی که راه بهتری مثل استفاده از کپسول غواصی وجود نداشته باشه) ارزشش رو داره یا نه؟ نظر شخصی من اینه که ارزشش رو داره.
هنگام شلیک برای کرونوگرافی ، چند آزمایش همزمان برای دیدن تاثیر برخورد ساچمه با اشیاء هم انجام دادم که در زیر همراه با عکس براتون توضیح میدم.
3 تا از ساچمه ها به یک صفحه سربی به ضخامت 8 تا 9 میلیمتر میلیمتر شلیک شدند که در عکس نتیجه حاصل از 2 تا از شلیکها رو میبینید که در اونها انرژی ساچمه 71 ژول بود .
2 تا از شلیکها هم به یک کتاب 335 برگی با ضخامت بیش از 37 میلیمتر انجام شد که یکی از شلیکها پس از گذشتن از 277 برگ در کتاب متوقف شد ولی ضربه ناشی از اون 45 برگ دیگه پشت ساچمه رو هم پاره کرد و هنگامی که کتاب طوری قرار گرفت که صفحات اون کمی آزاد بودند شلیک دوم باعث عبور کامل ساچمه از کل کتاب شد ، به عکسهای زیر توجه کنید:
1 شلیک هم به دو صفحه آلومینیومی با ضخامت 1.5 میلیمتر که با فاصله 5 سانتیمتر از هم قرار داشتند صورت گرفت که ساچمه براحتی هر دو رو سوراخ کرد ، اگه حدس میزدم که به این راحتی از دوصفحه رد میشه و اگه صفحات بیشتری در اختیار داشتم , آزمایش بهتری رو ترتیب میدادم تا بشه فهمید تاثیر کامل ساچمه چطوریه. عکس زیر صفحات آلومینیومی سوراخ شده رو نشون میده:
در نهایت قبل از اینکه دوستم تفنگش رو ببره ، یک دوربین روش نصب کردیم و یک گروپ هم از فاصله 10 متری که بیشترین فاصله در دسترسمون بود گرفتیم.
البته لازمه اینجا به این نکته اشاره کنم که متاسفانه این تفنگ شکاف درجه و مگسک نداره و برای استفاده از تفنگ حتما باید روی اون دوربین نصب بشه ، من ترجیح میدادم که اینطور نبود چون استفاده از شکاف درجه و مگسک رو هم دوست دارم بعلاوه اگه اتفاقی برای دوربین بیفته ، شکاف درجه و مگسک همیشه قابل استفاده هست.
بهرحال ما دوربین رو با یک پایه یک تکه چینی از این 5 هزار تومنیهاش روی تفنگ بستیم و از آخرین فشار باقیمونده در تفنگ برای چند شلیک جهت تنظیم دوربین استفاده کردیم و پس از تنظیم ، تفنگ رو دونفری تا 200 اتمسفر شارژ کردیم ، به روشی که در بالا توضیح دادم.
بعد هم شلیک 5 تیر برای ایجاد یک گروپ از فاصله 10 متری با ساچمه باراکودا.
نتیجه رو میتونید در عکس زیر ملاحظه کنید ، تیراندازی بصورت ایستاده و با تکیه به دیوار انجام شد تا بشه تا حد ممکن تاثیر خطای تیرانداز رو در نتیجه کاهش داد ، اما در واقع ما نتونستیم اینکار رو بصورت کامل انجام بدیم و با توجه به زمان کمی که در اختیار داشتیم و اینکه موقع تیراندازی کمی تفنگ حرکت میکرد باز هم گروپ جالبی بدست آوردیم و از 5 شلیک 4 تاشون عملا یک سوراخ ایجاد کردند با اندازه CTC برابر با 4.5 میلیمتر البته کل گروپ با احتساب ساچمه ای که دورتر از بقیه به سیبل خورده حدود 12.7 میلیمتر CTC بود:
متاسفانه نه فضای بیشتری در اختیار بود تا گروپهائی در فواصل بیشتر گرفته بشه و نه فرصت بیشتری ، مهمون عزیزم باید بهمراه دوستم برمیگشت خونه خودش.
در آخر بدنیست به چند موضوع در مورد تفنگ اشاره کنم:
اولیش سر لوله زیبای تفنگه که بصورت پیچی به لوله محکم شده و با چرخوندن اون میشه بازش کرد و بجاش Silencer بست تا صدای بسیار زیاد تفنگ تا حد یک تفنگ بادی ضعیف کاهش پیدا کنه ، بنظرم وجودش علاوه بر مزیتی که اشاره کردم باعث زیبا تر شدن تفنگ هم شده.
موضوع بعدی ضامن تفنگه که خودکار نیست و باید بصورت دستی تفنگ رو به حالت ضامن برد یا از ضامن خارج کرد:
مطلب دیگه قنداق مونت کارلو دو طرفه تفنگه که نتنها زیباست بلکه به لحاظ دو طرفه بودن برای افراد چپ دست هم مناسبه ، در عین حال قنداق در قسمت قرارگیری دستها دارای کنده کاریهای زیبائیه
خوب امیدوارم خوندن گزارشم در مورد تفنگ براتون لذت بخش و مفید بوده باشه.
مرسی و موفق باشید.