+- انجمن تخصصی شکاروتیراندازی(بزرگترین مرجع اطلاعاتی تفنگ بادی،پی سی پی،تیراندازی ایرانیان)pcp.airrifle.airguns..تفنگ بادی،پنوماتیک، (http://www.iran-airrifle.com/forum)
+-- انجمن: بحث ازاد (/forumdisplay.php?fid=26)
+--- انجمن: بحث آزاد (/forumdisplay.php?fid=29)
+--- موضوع: خاطرات و اتفاقات بدوناگوارشکاروتیراندازی (/showthread.php?tid=620)
RE: خاطرات و اتفاقات بدوناگوارشکاروتیراندازی - royall - 2013-12-19 02:20 AM
منم یه خاطره تعریف کنم که شاید برای دوستان تازه وارد مفید باشه ولی اصلا به قشنگی خاطرات شما نمیرسه و این خطا صرفا به خاطر کم تجربگی من رخ داده.
یه روز یه دیانا 25 که به کلی داغون بود و مال 40 سال پیش بود به دستم رسید.
منم فنر و واشرو و... رو عوض کردم و گفتم قدرت سلاح رو ازمایش کنم.یادم افتاد که قبل از باز کردنش باهاش تیر زده بودم.پس رفتم ساچمه ها رو جمع کردم که 2میل پرس شده بودن.یه ساچمه گزاشتم تو سلاح و شلیک کردم رو زمین که شد مثل سکه.
.gif "Khansariha (219)")
گفتم حالا برم سلاح خودم رو بیارم و مقایسه کنم.اون موقع سلاحم گامو رویال بود که فنرش رو عوض کرده بودم و گام های بلند تری هم داشت.
.gif "Khansariha (214)")
ساچمه رو گزاشتم و بنگ .... یه لحظه احساس کردم پاهام تو اب جوشه.
بله ساچمه بعد از برخورد با زمین متلاشی شده بود و به قسمت های داخلی هر دو پاهام فرور رفته بود.
که به کمک پدرم با تیغ و سوزن 5 تکه از پای چپم خارج شد و 3 قطعه از پای راستم.
نتیجه گیری : همیشه مراقب ترکش های ساچمه هنگام استفاده از سلاح در فواصل نزدیک باشیم و بهتره در فواصل حداقل کمتر از3 متر از عینک های محافظ استفاده کنیم.
.gif "Khansariha (256)")
(شانس که نداریم که خخخ )
RE: خاطرات و اتفاقات بدوناگوارشکاروتیراندازی - mehrdadjan - 2014-01-09 06:29 PM
سلام
.gif "Khansariha (8)")
امروز یه خاطره بد برای من و برادرم موند دیانا45که به تازگی
گرفتم دست برادرم بود از ضامن خارج بود دستش روی ماشه
بود و اون یکی جلوی لوله که ماشین افتاد تو دست انداز و ماشه
کشیده شد
.gif "Khansariha (367)")
![[تصویر: 13892779923.jpg]](http://www.iran-airrifle.com/uploadcenter/uploads/13892779923.jpg)
RE: خاطرات و اتفاقات بدوناگوارشکاروتیراندازی - royall - 2014-01-09 09:33 PM
ساچمه به استخوان اسیب نزده ؟!
دلم ریش شد
RE: خاطرات و اتفاقات بدوناگوارشکاروتیراندازی - jabili - 2014-01-09 09:41 PM
دقیقا به کجاش خورده؟
ی بارم داداش من سر لوله رو گذاشته بود رو پاش.دستشم رو ماشه بود.یهو دستش در رفت زد رو پاش.خوشبختانه به استخون نخورده بود.2 روز تو بیمارستان نگه داشتن.پلیس و اینا هم واسه بازجویی اومده بودن.خدارو شکر بخیر گذشت
RE: خاطرات و اتفاقات بدوناگوارشکاروتیراندازی - mehrdadjan - 2014-01-09 09:50 PM
خدارا شکر به استخوان اسیب نرسیده فقط از از گوشت رد شده
نمیدونم اگه ای تی دستش بود چی میشد
.gif "Khansariha (290)")
RE: خاطرات و اتفاقات بدوناگوارشکاروتیراندازی - royall - 2014-01-09 09:57 PM
خداروشکر.
اصلا تفنگ با ادم شوخی نداره حالا میخاد بادی باشه.
به نظر من اتفاقا بادی از شکاری و گلوله زنی خطرناک تره چون نه صدا داره نه چیزی ثانیا همه میگن بادیه دیگه چیزی نداره که و شروع میکنن به شوخی و گاها لوله ی سلاح رو به سمت هم میگیرن و ..........
در مورد برادر شما هم عرض کنم به نظرم اگه مثلا تفنگ شکاری بود ایشون خیلی هواسشون جمع تر می بود.
تقریبا منظورم این بود :
.gif "Khansariha (399)")
![[تصویر: 13892921672.jpg]](http://www.iran-airrifle.com/uploadcenter/uploads/13892921672.jpg)
RE: خاطرات و اتفاقات بدوناگوارشکاروتیراندازی - shahabjadidi - 2014-01-09 10:27 PM
سلام دوستان
یه روز که تازه کار بودم رنجر 135 رو باز کردم فنرشو کوتاه کردم 3 حلقه که مثلا دقتش بهتر بشه لگدشم کم بشه(مثلا)...بعد کارم تموم شد و 3نفری!!! فنرو جا زدیم!!! و پین رو جا انداختم و...قنداق رو بستم روش و تلفنم زنگ خورد و خلاصه بعد از تلفن رفتم تو بالکن خونه که یه ساچمه بزنم تا تاثیر کارم رو ببینم...لوله 135 رو شکستم تا ساچمه بزارم یه دفه قنداق از محل اتصال پیچ بدنه شکست و لوله آنچنان خورد زیر چونم که داشتم از حال میرفتم از زور درد و تا چند دقیقه منگ بودم...ولی خوشبختانه نشکست چونم...نگو یادم رفته بود پیچ زیر ماشه(پیچ اصلی نگه دارنده قنداق)رو ببندم!!!خدا رحم کرد بهم که به دماغ و چشمم نخورد...خدارو شکر
RE: خاطرات و اتفاقات بدوناگوارشکاروتیراندازی - MILADSOBHI - 2014-01-09 10:55 PM
اقا واقعا بده.به من ساچمه تفنگ چینی62 از 20متری خورد درست پشت رونم ساچمه از شلوار رد نشد ولی رونم2سانت سراخ شد پام بی حس شد یه کفته در اومد.اقا خودم زدم به اون راه که نخورده طرف اومد گفت خورد درد که نکرد
گفتم نه. سرش انداخت پایین داشت می رفت که خوابدم زیر گوشش خلاصه دعوا که جدامون کردن اتفاق تو کوچه مون افتاد همین که جدامون کردن طرف داشت می رفت حدودا 100متری از خونم فاصله داشت که افتاد رو زمین یه فریاد کشید.رفتیم درست تو رونش جای تیر بود خلاصه بلند شد با عصبانیت رفت ولی بهش چیزی نشده بود.اومدم خونه دیدم کرال داداشم رو بالکنه .داداشم اومد گفت این ساچمه مچ گامو چه دقیق هستن اقا دو هزاریم افتاد که تیر زده.ولی فکنم طرف فهمید واز ترس چیزی نگفت.
RE: خاطرات و اتفاقات بدوناگوارشکاروتیراندازی - arash1324 - 2014-01-10 01:52 AM
(2014-01-09 09:50 PM)mehrdadjan نوشته شده توسط: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
خدارا شکر به استخوان اسیب نرسیده فقط از از گوشت رد شده
نمیدونم اگه ای تی دستش بود چی میشد
سلام و درود
خوب خدا رو شکر که بخیر گذشت .
دوستان عزیز ، انتظار ما بیشتر هست از شما . ما باید اصول و ایمنی تفنگ رو به خانواده و دوستان که به نوعی تفنگ در دسترسشان هست آموزش بدهیم . تا نهایت احتیاط را انجام بدهند . متاسفانه دید عموم نسبت به تفنگ بادی همون تفنگ های چینی هست .
انشاا.. زودتر خوب بشه و دیگر از این اتفاقها نیافته
(2014-01-09 09:57 PM)royall نوشته شده توسط: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
خداروشکر.
اصلا تفنگ با ادم شوخی نداره حالا میخاد بادی باشه.
تشکر آقا رویال از این پست شما
RE: خاطرات و اتفاقات بدوناگوارشکاروتیراندازی - yaserfisher - 2014-01-10 03:17 PM
سلام خدمت دوستان گلم
امروز صبح به همراه یکی از دوستان و وایروخ و شیپر سگم رفتیم بیرون شهر هنوز اسلحرو در نیاورده بودیمو مشغول درست کردن چای آتیشی بودیم که سروکله دوستان خیلی خیلی محترم نیروی انتظامی پیدا شد
آقا اینجا چیکار میکنین؟؟؟؟ داریم چایی میخوریم
مدارکتونو بدین ؟؟؟؟چشم
تو ماشین چی داری؟؟؟؟؟ هیچی بابا
درای ماشینو باز کن!!! اووووووووووووووووووووووووووووووو اصلحه ام که داری!!!! جنای سروان کاتیوشا نیست بادی 4.5 هستش
ساچمه هاشو ببینم؟؟؟؟ چشم
یه تیر بزن ؟؟؟ چشم////او چرا صدا نداره ؟؟؟؟جناب سروان اینا مخصوص سالونه
چرا 5.5 نگرفتی؟؟؟؟جناب سروان 5.5 تو سالون ممنوعه
خوب حالا که ماشینتو گشتمو هیچی پیدا نکردم
.gif "Khansariha (226)")
سرباز بشین تو ماشینشون بیاین پاسگاهحمل سگ با ماشین ممنوعه
جناب سروان جونه عزیزت بیخیالمون شو
نه راه نداره فقط پاسگاه /رفیق مارو بردن تو ماشینشونو یه سربازم گذاشتن کنار ما که بریم پاسگاه
وسط راه باز به یه عده جوونا که چادر زده بودن گیر داد بعدش هم مارو ول کرد
اینم امروز ما واقعا برای هممون متاسفم
بدرود