انجمن تخصصی شکاروتیراندازی(بزرگترین مرجع اطلاعاتی تفنگ بادی،پی سی پی،تیراندازی ایرانیان)pcp.airrifle.airguns..تفنگ بادی،پنوماتیک،

نسخه کامل: فرهنگ اصطلاحات تیراندازی و شکار
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5
قصد من از ايجاد اين تاپيك اينه كه:در يكي از پستها دوست عزيزي گفته بود كه براي آماتورها هم اصطلاحات رو توضيح بديم به نظرم نكته دقيقي رو يادآوري كرده و من ازش تشكر ميكنم.
حالا دوستان عزيز براي هر اصطلاحي كه استفاده ميكنن خودشون توضيح بدن كه منظور از اون كلمه چيه كه وقتي يه دوستي ميخواد مثلا پست من رو بخونه بدونه وقتي ميگم وي ال دي منظورم چيه اگه دوستان موافق باشن شروع كنيم!اگه تصويري باشه چه بهتر!
از همون مثال :
VLD گلوله هايي نوك تيز هستند كه بسيار آيرو ديناميك هستند و كمترين مقاومت رو در برابر هوا دارن اين گلوله ها در تفنگهاي گلوله زني دوربرد استفاده ميشه
2-رتيكل ياRETICLE همون علامت بعلاوه اي كه وقتي داخل دوربين تفنگ رو نگاه ميكنيم ميبينيم و اونو رو تصوير هدف قرار ميديم و شليك ميكنم
3-مازل بريك:قطعه فلزي كه به نوك لوله تفنگ بسته ميشه تو تفنگهاي نظامي بهش ميگن شعله پوش كه در تفنگهاي باروتي وظيفه انحراف شعله و گاز باروت به اطراف رو داره كه بالتبع باعث كاهش لگد اسلحه ميشه(بعلا خنثي كردن برايند فشار هواي فشرده)
4-سايلنسر-ساپرسور:در اصطلاح عاميانه به نام صدا خفه كن شناخته ميشن
5-تروگلو:بطور ساده به مگسك ها و شكاف درجه هايي ميگن كه بعلت استفاده از مواد خاص به رنگ فسفري سبز و قرمز و زرد هستند براي هدفگيري در نور كم مناسبه
6-رددات:دستگاههايي شبيه دوربين تفنگ هستند كه بجاي دوربين روي تفنگ بسته ميشن با اين تفاوت كه بعلاوه ندارن و گاهي بزرگنمايي ندارد يعني شما در اصل دو سه تا شيشه رو پشت سرهم ميبينيد با روشن كردن اين دستگاه نوري قرمز رنگ داخلش ديده ميشه با قرار دادن اون نقطه روي هدف بدون نياز به مگسك و شكاف درجه يا بستن يكي از چشمها ميشه هدفگيري و شليك كرد
7-اسپيتزر:گلوله هاي آيرو ديناميك با نوك تيز رو ميگن مثل گلوله هاي ژ-3 و كلاشنيكف
8-[/b]باليستيك[/b]:علم بررسي رفتار گلوله رو ميگن در اين مباحث يعني افت گلوله در مسافتها و ارتفاعات و دماهاي مختلف انحراف گلوله بر اثر باد جانبي و مواردي مثل اينها
9-آي رليف:فاصله راحتي چشم:يعني فاصله اي كه چشم شما موقع هدفگيري با دوربين تفنگ از لنز چشمي ميتونه داشته باشه يعني وقتي فاصله چشم از دوربين كم و زياد ميشه هنوز كل ميدان ديد دوربين رو بدون تار شدن داريد
10_عدسي چشمي دوربين:عدسي كه موقع هدفگيري نزديك چشم قرار ميگيره
11-عدسي شيي يا آبجكتيو:عدسي كه موقع نشونه گيري به هدف نزديكتره و از چشم شما فاصله بيشتري داره (در يك دوربين)و اكثرا بزرگتر از عدسي چشميه اما نه هميشه!
12-كوتد لنز_عدسيهايي كه يه لايه رنگي مثل سبز بنفش قرمز طلايي روش داره كه بنوعي فيلتر محسوب ميشه و بهترين نوعش رنگ طلاييشه
13-مالتي كوتد:دوربينهايي كه تمام عدسيها و منشورهاش از دو طرف با لايه هاي بالايي كه گفتم پوشيده شده باشه(قيمت اين مدلها بيشتر از انواع ديگه ست و كيفيت بالاتري دارن)
15:پي سي پي:نوعي تفنگ بادي كه بجاي استفاده از فنر از هواي از قبل فشرده شده استفاده ميكنه و اغلب با كپسولهاي غواصي پر ميشه با هر شليك مقداري از هوا با فشار بسيار بالا در حد 100 الي200بار ار تفنگ خارج ميشه لگد نداره دوربين رو خراب نميكنه البته غالبا گرونتره
16-اسپرينگ رايفل:تفنگهاي بادي كه از قدرت فنر براي فشرده كردن آني هوا استفاده ميشه مثل تفنگهاي معمولي بادي بجز مدلهاي معدود خاص بقيه دشمن دوربين تفنگ هستند
17:تفنگهاي كپسول دي اكسيد كربن:تفنگهايي هستند كه بجاي فنر از كپسولهاي كوچيك 12 گرمي دي اكسيد كربن فشرده براي شليك استفاده ميكنن و اغلب ضعيفتر از دو نوع قبلي هستن اما لگد ندارن دوربين خراب نميكنن
18:طبلك برد و سمت:دو قطعه در روي بدنه دوربين تفنگ و اغلب در وسطش هست كه دو درپوش داره و با باز كردن اون قطعه اي پيچ مانند داره كه با چرخوندنش سمت و ارتفاع بعلاوهع دوربين نسبت به خط سير تير تغيير ميكنه البته ممكنه سه تا طبلك هم داشته باشن
ادامه دارد......!
جاويد جان
تشكر از تاپيكي كه ايجاد كردي بسيار مفيد و كاربرديست
در ادامه تصاوير مربوط به مطلب
تصوير يك پي سي پي
و تصوير دوم يه تفنگ جنگي مجهز به رددات و مازل بريك
اینم یه مرجع توپ:
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
منم با اجازه اساتید چند تا کلمه رو توضیح بدم البته درس پس میدم و همه اشنا هستن اما دوست دارم توی این تاپیک خوب همکاری کنم.
هدشوت یا هد شات :زمانی که شما به سر شلیک میکنید میشه هد شوت.
فریز شدن :زمانی که شکار بعد از اصابت ساچمه یا گلوله هیچ تکونی نمیخوره و یکراست میمیره .معمولا بعد از برخورد ساچمه به قلب و قفسه سینه اتفاق می افته
لانگ شات :به شلیک های در مسافت دور و طولانی اطلاق میشه.
:کیل زون :به منطقه ای که باعث کشته شدن میشه کیل زون میگن.
فعلا همینا یادم میاد.ببخشید یکم خشن هستن :dodgy:
یا علی
سلامKhansariha (8)
این تاپیک خیلی وقته داره خاک میخوره.
hunting:شکار کردن
hunter:شکارچی
airrifle-airgun:سلاح بادی
kill zone:محدوده ای که تفنگ قادر به کشتن شکار میباشد
chipmunk:سنجاب
rabbit:خرگوش
binocular:دوربین دو چشمی
knife:چاقو
wounded:زخمی شده
fps-foot per seccond:فوت بر ثانیه
pigeon:کبوتر
magnum:در تیر اندازی به سلاح یا گلوله قوی گفته میشود
pellet:ساچمه
bullet:گلوله
triger:ماشه
accuracy:دقت
power:قدرت
range:برد
long:بلند-زیاد
short:کوتاه-کم
mill-dot:به نوعی نشانه ی دوربین گفته میشود که از خط هایی به فاصله یک میلیمتر از هم تشکیل شده و برای تخمین مسافت و راحتتر شدن تیر اندازی به کار میرود.
group:به مجموعه تیرهایی گفته میشود که تیر انداز با انها دقت تفنگ خود را در فواصل مختلف می سنجد
zeroing:به عملیات صفر کردن دوربین تفنگ گفته می شود
out of paper:به تیر هایی که به خارج سیبل زده میشود گفته میشود
camouflage:استتار
deadly shot:شلیک کشنده
duck:مرغابی
air king:پادشاه تفنگ بادی های جهان دیانا 54Khansariha (219)
اگر غلطی چیزی دیدین اول ببخشید دوم ذکر کنید تا دوستان دچار اشتباه نشن.اخه همشو از رو دیکشنری پیدا کردمKhansariha (8)
دوست عزیز اصطلاحاتت درسته فقط kill zone به محدوده ای گفته میشه که تفنگ قادر به کشتن موثر شکار باشه
ممنون sniperelit جان.الان درستش میکنمKhansariha (8)
* قُرُق: منطقه‌ای که شکار در آن ممنوع است.
* قِلِق: ویژگی تیراندازی که در هر تفنگ اندکی با تفنگ مشابه آن فرق دارد.
* قوش: پرنده‌های شکارگیر مثل شاهین و قرقی وطرلان.
* قوش‌بازی: فن گرفتن و نگه‌داری و شکار با قوش.
* کرک‌گیری: شکار کرک (بلدرچین) با تور و تیپچه.
* کُله: کومه
* کلّه گرگی: دست‌خوشی که شکارچی از چوپان یا اهالی روستا برای زدن گرگ می‌گیرد.
* کمان کامپاند: نوعی کمان قرقره‌دار برای تیراندازی و شکار.
* کمین‌کشی: انتخاب جای مناسب و انتظار کشیدن برای زدن شکار.
* کوله‌كش: كسی كه به عنوان دستیار شكارچی، وسایل او را در شكارگاه حمل می‌كند. (به استعاره به «طبیعت‌مرد» نیز گفته می‌شود.)
* کومه: پناهگاهی که شکارچی برای کمین می‌سازد.
* کوه‌مالی: کار راندن شکارهای کوه به طرف شکارچی در شکار جرگه.
* گروه تیر: محل برخورد چند گلوله از تفنگی ثابت به هدف استاندارد از فاصله استاندارد.
* گُل کردن: عمل نکردن تفنگ یا فشنگ.
* ماهرخ رفتن: حالتی که سگ شکاری با پوزه و دست و بدن خود به جهت شکار اشاره می‌کند.
* مَرمی: نام دیگر گلوله.
* مگسک: شاخص برآمده کوچک فلزی روی انتهای جلوی لوله سلاح که در نشانه‌روی بکار می‌آید.
* نِسار: طرف آفتاب‌گیر تپه یا کوه.
* هوازنی: زدن پرندگان در حال پرواز.
* وِد: قطعه نمدی یا پلاستیک که درون فشنگ بین باروت و ساچمه‌ها قرار می‌دهند.
* تفنگ سوزنی: تفنگهایی که به جای چخماق و سنگ از ضربه سوزن به چاشنی فشنگ برای شروع انفجار و آتش زدن باروت استفاده می‌کنند، اما این اصطلاح به جای تفنگ ساچمه زن هم استفاده شده است.
* توله: سگ شکار، چه بچه باشد، چه بزرگ.
* تیپچه: وسیله‌ای که برای کرک‌گیری با آن صدا درمی‌آورند.
* تیر‌پس‌تیر: شلیک دو تیر پشت سر هم، اولی برای پراندن پرندگان و دومی برای زدن.
* تیری شدن: حالت جانوری که پیش‌تر شاهد تیراندازی بوده و از شکارچی می‌ترسد.
* چارپاره: فشنگ با ساچمه‌های بزرگ
* چشم حاکم: چشمی که شکارچی با آن نشانه می‌رود.
* چوک: تنگ بودن انتهای لوله تفنگ ساچه‌زنی.
* خَف کردن: حالت سگی که شکار را می‌بیند ولی در جای خود می‌ماند و به آن نگاه می‌کند.
* دزده‌کشی: دور زدن شکار و سر در آوردن از جایی که انتظار ندارد.
* دست حاکم: دستی که شکارچی با آن ماشه را می‌چکاند.
* دفک: یا پرده (در فارس) که شکارچی پشت آن به سوی شکار می‌رفت.
* دِکو یا دیکوی: مجسمه پرندگان که برای فریب و شکار پرندگان بکار می‌رود.
* رد زدن: پیدا کردن مسیر حرکت شکار از روی جای پا و دیگر نشانه‌های آن.
* سخت‌دان: قسمت صخره‌ای کوه
* سختون: سخت‌دان
* شکار جَرگه: شکاری که در آن عده زیادی جانوران را به سمت شکارچی می‌رانند.
* شکار: هم به معنی شکار کردن و هم به معنی جانوری که شکار می‌شود.
* شکارکُش: شکارچی بی اصول. کسی که هدفش کشتن شمار هرچه بیشتری از جانوران است.
* آمپایه کردن: خشک‌کردن یا تاکسیدرمی جانور.
* باد گرفتن: حالتی که شکار بوی شکارچی را حس کرده است.
* بچه‌قنداق: پیش قنداق، محل قرار گرفتن دست در قسمت جلوی تفنگ و زیر لوله که ممکن است از چوب یا پلاستیک سخت باشد.
* پای محور: پایی که شکارچی هنگام تیراندازی جلو می‌گذارد.
* پترن‌گیری: تیراندازی به هدف استاندارد برای تشخیص نحوه پخش ساچمه‌ها
* پنج‌تیر پران: نوعی تفنگ نیمه خودکار (ساچمه زن) که پس از شلیک هر تیر پوکه آنرا به بیرون پرتاب و تفنگ را برای شلیک تیر بعد آماده می‌کند
* پوکه: بدنه اصلی فشنگ که هم محل قرار گرفتن باروت است و هم در هنگام شلیک محل انفجار آن است، از نظر ایمنی، نقش پوکه از این نظر مهم است که در هنگام شلیک به خزانه چسبیده و از فرار گازهای داغ باروت که ممکن است منجر به ترکیدن لوله شود جلوگیری می‌کند.
* پیش‌گیری: نشانه‌روی به جلوی شکار متحرک.
* تاکسیدرمی خشک کردن جانوران مختلف به شکلی که پس از خشک کردن کاملا طبیعی به نظر برسند.
* تروفه: شکاری که رکورد یا در سطح رکورد باشد. معمولا درباره شاخ جانور می‌گویند.
* تفنگ بالا‌زن: تفنگی که پرتابه را بالاتر از محل نشانه روی شده روانه می‌کند (در تفنگهای ساچمه زن).
* تفنگ پایین‌زن: تفنگی که پرتابه را پایین تر از محل نشانه روی شده روانه می‌کند(در تفنگهای ساچمه زن).
* تفنگ دست‌کش: تفنگی که با حرکت پیش قنداق به جلو و عقب مسلح می‌شود.
* تفنگ دولول روی‌هم: یا دولول سوار، نوعی تفنگ که دارای دولوله است که روی هم قرار دارند.
* تفنگ دولول: نوعی تفنگ که روی بدنه آن دو لوله قرار دارد و با فشار ماشه هر دو لوله می‌توانند یکی پس از دیگری شلیک کنند.
* تفنگ ساچمه‌زنی :تفنگی که با شلیک هر تیر تعداد زیادی ساچمه را به سمت هدف روانه می‌کند
* تفنگ سرپر :تفنگی که یا ریختن باروت ، ساچمه و نمد از سر لوله به داخل آن پر می‌شود
آقا یه روش برای ساخت ساچمه سبک و نوک تیز میتونی برای ما بگی ؟
قدرت از پا انداختنش زیاد باشه
صفحه ها: 1 2 3 4 5
لینک مرجع