2013-07-11, 01:13 AM
به نام حق .
همونطور که میدونید علاقه مشترک خیلی از عزیزانی که در این انجمن گرد هم آمده اند مقوله شکار که البته در شرایط و زمان کنونی عرصه به جهات مختلف بر شکارچیانی که قصد دارند قانونی به شکار بپردازند بسیار تنگ شده و هر روز هم بدتر میشه ، از جمله قیمت وحشتناک و کمبود تنوع در بحث اسلحه و فشنگ و تجهیزات شکار و کم شدن شکار در مناطق مختلف به نسبت سالهای گذشته که یکی از دلایل اون میتونه سوء مدیریت مسئولین مربوطه باشه و همینطور دید منفی که نسبت به جامعه شکارچیان در جامعه به وجود آمده و اینکه شکارچیان مسئول مستقیم وضعیت موجود تلقی میشوند.
هدف از ایجاد این تاپیک نقد و بررسی این مشکلات و ارائه پیشنهادات برای رفع این مشکلات از طرف دوستان عزیز انجمن است
قوانین فعالیت در این تاپیک به این صورت وضع میشود :
1- دوستانی که در کل مخالف هر گونه شکار (قانونمند یا غیر قانونی ) هستند لطفا در این مورد پستی ارسال نکنند ، برای این موضوع تاپیک جداگانه ای موجود که میتوانند به دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
مراجعه کنند .
2 - این انجمن و این تاپیک تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران است و رعایت این قوانین در این فضا الزامی است.
3- ایراد توهین و تهمت و افترا با ذکر نام و یا سمت دقیق(به گونه ای که بقیه اعضاء متوجه بشوند مخاطب فرد چه کسی است) به هر شخصیت حقیقی که در این جمع حضور ندارد و به خصوص مسئولین مملکتی و دولتی ممنوع است. در صورت لزوم لطفا انتقادات با لحن موئدبانه و به صورت کلی بیان شود .
از دوستان عزیز و بزرگوار انتظار میرود که با رعایت این قوانین مدیران این انجمن را در جهت اداره هر چه بهتر این محیط مجازی یاری کنند.
برای شروع پست کاربر محترم "دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
" که بطور کامل و مبسوط ابعاد این مشکلات را توضیح داده اینجا نقل قول میشود .
[/color]
همونطور که میدونید علاقه مشترک خیلی از عزیزانی که در این انجمن گرد هم آمده اند مقوله شکار که البته در شرایط و زمان کنونی عرصه به جهات مختلف بر شکارچیانی که قصد دارند قانونی به شکار بپردازند بسیار تنگ شده و هر روز هم بدتر میشه ، از جمله قیمت وحشتناک و کمبود تنوع در بحث اسلحه و فشنگ و تجهیزات شکار و کم شدن شکار در مناطق مختلف به نسبت سالهای گذشته که یکی از دلایل اون میتونه سوء مدیریت مسئولین مربوطه باشه و همینطور دید منفی که نسبت به جامعه شکارچیان در جامعه به وجود آمده و اینکه شکارچیان مسئول مستقیم وضعیت موجود تلقی میشوند.
هدف از ایجاد این تاپیک نقد و بررسی این مشکلات و ارائه پیشنهادات برای رفع این مشکلات از طرف دوستان عزیز انجمن است
قوانین فعالیت در این تاپیک به این صورت وضع میشود :
1- دوستانی که در کل مخالف هر گونه شکار (قانونمند یا غیر قانونی ) هستند لطفا در این مورد پستی ارسال نکنند ، برای این موضوع تاپیک جداگانه ای موجود که میتوانند به دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
مراجعه کنند .
2 - این انجمن و این تاپیک تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران است و رعایت این قوانین در این فضا الزامی است.
3- ایراد توهین و تهمت و افترا با ذکر نام و یا سمت دقیق(به گونه ای که بقیه اعضاء متوجه بشوند مخاطب فرد چه کسی است) به هر شخصیت حقیقی که در این جمع حضور ندارد و به خصوص مسئولین مملکتی و دولتی ممنوع است. در صورت لزوم لطفا انتقادات با لحن موئدبانه و به صورت کلی بیان شود .
از دوستان عزیز و بزرگوار انتظار میرود که با رعایت این قوانین مدیران این انجمن را در جهت اداره هر چه بهتر این محیط مجازی یاری کنند.
برای شروع پست کاربر محترم "دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
" که بطور کامل و مبسوط ابعاد این مشکلات را توضیح داده اینجا نقل قول میشود .
[/color]
(2013-06-02 04:35 PM)سنگک نوشته شده توسط: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
بنام خدا
فصل اول خرید اسلحه:
در ایران کسانی که قصد مالکیت یک سلاح شکاری را دارند ( توضیحا هر شخص امکان داشتن همزمان یک
قبضه اسلحه گلوله زنی یک ساچمه زنی و یک خفیف را دارا میباشد که البته گفته میشود بعضی افراد همزمان
اجازه داشتن چند نمونه مشابه را دارند که اگر چنین باشد تبعیض بین شهروندان ایرانی است)در گذشته
نه چندان دور باید از تفنگهای قدیمی که عمر اکثر آنها از سن متقاضی بیشتر بود و صاحب آنها قصد فروش(که
در این صورت و نخریدن اسلحه جدید ظرف سه ماه از حق داشتن اسلحه به مدت سه سال محروم میشدند) یا
تبدیل به احسنت(یعنی تبدیل اسلحه با اسلحه بهتر)را داشتند یک نمونه را انتخاب میکردند.و بعداز انتخاب هم
خریدار و هم فروشنده به اداره اسلحه و مهمات شهرستان رفته و بعد از ارائه اسلحه و تائید سلامت و اصالت
اسلحه از نظر معیوب نبودن ودرستی شماره اسلحه خریدار پول را به فروشنده میداد و بعد از دادن عکس و
فتوکپیها وآوردن تائئیدیه از مسجد محل وپرکردن فرم بالا و بلندی و اواخر با گذارندن یک کلاس و انداختن ده
تیر در میدان تیر. اسلحه در اداره اسلحه و مهمات نگهداری میشد و بعد از چند ماه که صلاحیت متقاضی تائید
میشد اسلحه همراه با جواز حمل اسلحه و کارت مهمات به متقاضی داده میشد و متقاضی موظف بود قبل از
اتمام اعتبار جواز که ده سال یا پنج سال می بود دوباره نسبت به تجدید اعتبار جواز حمل اسلحه اقدام نماید
البته ایندفعه یک جواز موقت به صاحب اسلحه میدادند و او حق داشت منحصرا اسلحه را در جائی که معین
کرده مثلا منزلش یا جای دیگرکه در جوازموقت اسلحه ثبت شده نگهداری کند و حق حمل و نقل اسلحه را
نداشت تا دوباره بعد از احراز صلاحیت مالک - جواز حمل اسلحه بیاید.البته چند سالی میشود که با راه انداختن
خط تولید اسلحه هایی بانام نخجیر و در نهایت با اجازه ورود اسلحه های وارداتی متقاضی میتواند اسلحه نو را
خریداری کند(با ثبت نام در یک فروشگاه اسلحه مجاز)البته بحثهای زیادی در رابطه با کیفیت این اسلحه ها بین
اهل فن هست اما تولید و ورود همزمان اسلحه شکاری با همه حرفها و حدیثها اتفاق بسیار مبارکی هست که
امیدوارم اللخصوص از نظر کیفیت و قیمت روز به روز رضایت مصرف کنندگان را بهتر و بیشتر بر آورده
کند.در کل قوانین مربط به خرید اسلحه و گرفتن جوازدر کشور چند حسن و چند عیب دارد که عرض میکنم.
اول محاسن.1-اولین حسن اینکه احراز صلاحیت مالک.که اسلحه بدست افراد اوباش
بد سابقه و کسانی که مشکلات روحی حاد و نمایانی دارند نمیرسد.2-همین سختی در خرید و فروش اسلحه(
مثلا اگر کسی اسلحه را بفروشد و ظرف سه ماه تبدیل به احسنت نکند تا سه سال از داشتن اسلحه محروم میشود
و اجازه تبدیل به احسنت بار اول بعد از سه سال و بار بعد از پنج سال و همچنین کسانی که اسلحه سهمیه ای
میگیرند حق تبدیل تا سه سال را ندارند و همین رفت و آمدها تا جواز دائم به دست صاحبش برسد)باعث میشود
تا مقدار زیادی از دلال بازی در این بازار کاسته شود.3-بررسی اسلحه از نظر سالم بودن و اصالت شماره
سریال اسلحه و جعلی نبودن آن و نحوه ردو بدل کردن پول و اسلحه در اسلحه و مهمات تقریبا یک خرید
وفروش اصولی و با اطمینان هم برای خریدار وهم فروشنده را به ارمغان می آورد.4- کلاسهای آموزشی اگر
چه بنظر مهم نمیرسد اما باز هم اگر جامع و همراه با جزواتی باشد خیلی مفید هست.
معایب:1-برای بار اول که شما تقاضای داشتن اسلحه میدهید باید یک فرم چند صفحه ای که شامل چندین و چند
سئوال هست را پر کنید و یکی از سئوالها و همچنین تعهد ها این هست که متقاضی نه تنها حق داشتن هیچ گونه
سلاح و مهمات غیر قانونی را ندارد بلکه اگر هم مطلع بود که مثلا فلان شخص سلاح یا مهمات غیر مجاز در
اختیار دارد موظف هست اطلاع دهد.وگرنه هم از داشتن سلاح محروم میشود و هم مجازات قانونی دارد.البته
این تعهد برای برقراری امنیت اجتماعی بسیار هم مفید هست اما بعد میبینیم که با بخشیدن آنهایی که سلاح غیر
مجاز دارند و دادن فرصت طولانی مدت به آنها برای ارائه سلاحشان وجواز دادن به آنها(البته سلاح شکاری) نه
تنها تشویق به بی توجهی به قانون میشود بلکه بازار قاچاقچیان اسلحه گرمتر میشود و عزم کسانی که به قانون
احترام میگزارند سست.
2-باز یکی از تعهداتی که در فرمها میگیرند این هست که اگر کسی اسلحه شما را دزدید چه با آن خلافی بکند و
چه نه شما مسئول هستید.حال بنده سئوالی دارم اگر من در یک کمد آهنی با دوعدد قفل کتابی عالی اسلحه خودم
را نگهداری کنم و بعد در زمانی که منزل نباشم دزد بیاید و اسلحه مرا ببرد من مقصرم یا نیروی انتظامی ؟مرا
باید مواخزه کرد یا نیروی انتظامی.آخر من بیش از این چه چیزی از دستم بر میآید.مثلا در یک عروسی یا
عیادت بیمار در بیمارستان باید اسلحه را با خودم ببرم یا اینکه به اسلحه و مهمات مراجعه کنم و برای چند
ساعت اسلحه را به آنها بدهم؟آنهم در ایران که اسلحه سرقتی یکدهم اسلحه جواز دار قیمت ندارد.
3-همه میدانیم کسانی که به قانون احترام میگزارند تنها راه خرید اسلحه نو و یا تبدیل اسلحه مستهلک با اسلحه
نو(تبدیل به احسنت) باید از سلاحهای داخل و یا وارداتی یکی را ثبت نام کنند.حال آیا بهتر نیست که مسئولان
محترم اگر مقدور نیست کیفیت سلاحهای داخلی را به سرعت بالا ببرند حداقل سلاحهای باکیفیتتری و با قیمت
منصفانه تری توزیع کنند.مثلا اگر اسلحه ای 650 دلار باشد با همین دلار بازار آزاد می شود3500 تومان
میشود 2275000 دومیلیون و دویست و هفتاد وپنج هزار تومان و یا اگر قیمت اسلحه ای 1000 دلار بود می
شود 3500000 سه میلیون و پانصد هزار تومان.
انشاء الله با یاری خدای مهربان و تلاش مسولان عزیز و محترم این نقایص هم بر طرف شود.
فصل دوم قوانین فوق عجیب و شگفت آور شکار:
شاید کم نشنیده اید که در فلان استان چند شکارچی و چند شکاربان به سوی هم تیراندازی کرده اند و در
بعضی موارد با کمال تاسف از یک طرف یا دو طرف یک یا چند نفر کشته شدند.در این خصوص خیلی ها نظر
دادند و میدهند بدون دانستن علل این اتفاقات من امروز توضیح میدهم که ریشه بیشتر این اتفاقات در جای
دیگری است و آن قوانین وحشتناک مرتبط با شکار هست.وبرای روشن شدن موضوع و با عرض پوزش برای
بیان بهتر منظورم باید ابتدا چند مثال شاید بنظر بی مورد بزنم.
شاید همه داستان نقاش شیادی را شنیده اید که برای پادشاهی نقاشی میکشید و در واقع هیچ نمی کشید ولی
گفته بود فقط افراد حلال زاده میتوانند نقاشی مرا ببینند و همه اطرافیان و حتی خود شاه برای اینکه کسی به آنها
تهمتی نزند با وجود اینکه روی بوم نقاشی چیزی نمیدیدند همه به به و چه چه میکردند و در آخر کارهم به نقاش
شیاد پول هنگفتی بابت نقاشی نکشیده دادند .متاسفانه مدتی در کشور مابیشتر ماادعای روشنفکری داریم و
روشنفکری را در منع و سختگیری بی مورد به خود و دیگران می بینیم. و فکر می کنیم هرچه بیشتر این ژست
را بگیریم بیشتر روشنفکریم.به نوعی مثل داستان بالا.
یک مثال خیلی ملموس میزنم که همه حتی کسانی که از اسلحه و شکار هم اطلاعی ندارند متوجه شوند.
من چون ساکن شیرازم از دیده های خودم مثال میزنم.پلی زیرگزر رو گزر در
شیراز که قبل از میدان صنایع هست و در ادامه به کمر بندی اکبر آباد وصل میشود. این کمر بندی قبلا دو خط
داشت یکی رفت و دیگری برگشت که سرعت در روز 95 کیلومتر و در شب 85 کیلومتر در آن مجاز بود.بعد
از موج جدید روشنفکری در عرصه راهنمایی و رانندگی این کمربندی کاملا دو بانده ودو باند کاملا از هم جدا
شد ولی در کمال تعجب سرعت 95 کیلومتر در روز به 80 کیلومتر کاهش پیدا کرد در فروردین 1391
حالا بعد را نمیدانم که کمتر شد یا بیشتر.یا از شهرک گلستان که
به سمت شیراز میاییم وقبل مناطق مسکونی به تازگی حداکثر سرعت در یک بلوار عریض و طویل شده 60
کیلومتر که اگر بخواهید ناگهان سرعتتان از حد مجاز بالاتر نرود بایدسرعت را روی55 کیلومتر نگهدارید و یا
در جایی که میخهای سرعت گیر نصب شده و نوشته مثلا حداکثر سرعت 40 کیلومتر اگر کسی با سرعت 35
کیلومتر از روی آن رد شود کل ماشین به لرزه درمیآید.نه تنها در شیراز بلکه شما دوستان که در کل ایران
زندگی میکنید آیا 5% درصد از راننده ها حتی آنهایی که قبلا قوانین راهنمائی رعایت می کردند امروزبه
تابلوهای سرعت توجه یا سرعتشان را با دیدن سرعت گیرها کم میکنند؟
آیا اگر قوانین راهنمایی و رانندگی واقعی تر و نه بر اساس دغدغه روشنفکر بودن وضع میشد
(باز هم کسانی که حتی تا دیروز قوانین را رعایت میکردند)امروز اکثر مردم اینهمه بی توجه به قانون میشدند.
چه آموزشی میتواند بچه هایی را که سوار ماشین والدینشان هستند و رفتار آنها برایشان
عادی شده و این نکته درذهنشان رفته که قوانین فقط برای گفتن هست و ادعای روشنفکری و در زندگی عادی
جایی ندارد به قانون متمایل کند.زیاد دیدیم که در صدا و سیما مجری محترم چون نمی خواهد کسی به
روشنفکری او شک کند در مصاحبه با مسئولان راهنمایی و رانندگی بارها از میهمانانش در سختگیریها پیشی
میگیرد.الله اکبر .و معضل دیگر هم که چند سالی گریبان مردم را گرفته دادن آمارهای عجیب و غریب و بسیار
دور از واقعیت هست مثلا شخصی میگوید الان که ساعت دوازده ظهر هست اینکه در آسمان هست ماه هست و
صدها آمار میدهد و از صد کشور خارجی مثال میزند که آنها هم همینطور فکر می کنند و در آخر هم میگوید
من که دکترای نجوم دارم بهتر میفهمم یا شما.در حالی که خیلی از مسائل روزمره را تمام مردم حتی
بیسوادترین آنها با گوشت و پوستشان لمس میکنند ولی از ترس اینکه نگویند نادان هستند حتی تحصیلکرده ها هم
جواب این افراد نوظهور را نمیدهند.در فیلمهای خارجی دیدید که یک رئیس جدید با یک کارتون که وسائلش
درون آن هست میاید و بعد هم این وسائل را جمع میکند و میرود.ولی متاسفانه در اینجا یک مسئول میاید و
برای اینکه خودی نشان دهد بر روی سرنوشت مردم مانور میدهد مثلا یک دفعه اعتبار گواهینامه ها را از ده
سال پنج سال می کند.خدا مرا ببخشد به دلیل اینکه میخواستم مثالهایم برای همه ملموس باشد بیشتر در مورد
معضلات راهنمائی و رانندگی صحبت کردم البته دست اکثریت پرسنل زحمت کش این نیرو که در سرما و
گرما برف و باران ضامن آسایش و امنیت ما هستند را میبوسم.حالا این مثال در رابطه با دغدغه روشنفکری را
زدم تا برسیم بر سر بحث اصلی یعنی قوانین عجیب و غریب و وحشتناک شکار در ایران.
حالا بعد از گرفتن جواز حمل اسلحه و دادن چندین تعهد فرد باید به اداره حفاضت محیط زیست مراجعه کند.
اولین تناقض.بله درست شنیدید شکارچی برای گرفتن مجوز شکار باید به اداره حفاظت محیط زیست مراجعه
کند. با عرض پوزش از مثالی که میزنم یعنی امور زندگی موش را دست گربه بسپارند.آخر اگر در کره
مریخ هم این مسئله را مطرح کنند مریخیهای بدبخت از خنده روده بر میشوند.آیا معقولتر نبود که ما یک اداره
شکار بانی داشتیم که حامی حقوق مشروع شکارچیان میبود؟و در نهایت اگراین اداره تحت نظارت اداره محیط
زیست بود معقولتر نبود؟خوب در اولین قدم به متقاضی یک دفترچه شکار داده میشود که پنج ساله بود و بعد شد
سه ساله.البته نمیدانم چرا.ولی هم پنج ساله و هم سه ساله هردو عجیب هست و خنده دار.چرا؟چون درهر دفترچه
شکار بجزمشخصات متقاضی و اسلحه شماره سریال کارت جواز حمل اسلحه را هم مینویسند و هر پنج سال
یکبار که در اسلحه و مهمات جواز حمل را تمدید میکنید این شماره سریال تغییر میکند و دفترچه شکار که
سریال قدیمی در آن هست دیگر اعتبار ندارد و باید دوباره به محیط زیست مراجعه کرد و دفترچه شکار جدید
گرفت.پس اعتبار دفترچه شکار بطور مستقیم وابسطه به مدت باقی مانده از مدت جواز حمل اسلحه هست مثلا
اگر موقع مراجعه برای گرفتن دفترچه شکار پنج یا سه یا یک سال یا شش ماه از اعتبار مجوز حمل اسلحه مانده
باشد مدت اعتبار دفترچه شکار هم نمیتواند بیش از آن باشد. متاسفانه همین دفترچه هم میتوانست کمی کامل تر
باشد و در چند صفحه آخر مطالبی در رابطه با مناطق شکار ممنوع هر استان و باید ها و نباید های مربوط به
شکارالبته بطور کامل در آن نوشت و برای این چند صفحه مبلغی اضافه تر از متقاضی گرفت بعد از گرفتن
دفترچه شکار نوبت گرفتن مجوز شکار هست .
که در این قسمت من دیده های خود را در شهر شیراز عرض میکنم.علاقه مندان شکار باید با کمال تاسف هر
سال از اوایل تیرماه هر از چند روز یکبار به اداره محیط زیست مراجعه کنند و جواب سربالا بشنوندو بقولی
آنقدر شخصیتشان تحقیر شود تا بتوانند مجوز شکار را دریافت کنند.البته هفت یا هشت سال پیش در شهر ما این
مجوز هم سه ماه به سه ماه شد و بعد هم به قولی در سفر استانی رئیس جمهور و دوره کردن کارکنان
اداره محیط زیست به مدت پنج سال شکار ممنوع شد.
البته شکارچیان با کمال شگفتی اما با متانت سالها را یکی یکی شمردند تا امسال پنج سال تمام شد.
اما یکی از مسئولان در یک روزنامه محلی فرموده بودند که دوسال هنوز مانده که پنج سال تمام شود.
حالا بهتر متوجه میشوید که چرا اول مثالهای بالا را زدم.یعنی اینهمه انسان حتی فرق پنج با سه یا هفت را
نمیفهمند.بگذریم.حالا در همان سالهای دور با همه تحقیر ها اول میگفتن که ما مجوز شکارخرگوش را به
برادران اهل تسنن و گراز را به مسیحیان میدهیم.یعنی عملا حداقل پانزده روز تا یکماه و یا بیشتر شیعیان به
جرم شیعه بودن باید مجوز شکار را دیرتر دریافت میکردند(خیلی از دوستان شکارچی شنیده هایی دارند از
شیعیانی که در موقع گرفتن دفترچه یا مجوز اقرار به سنی بودن میکردند).آیا خنده دار نیست که شکار خرگوش
و گراز برای عدهای به صرف دین آزاد باشد و برای بعضی نه؟آیا در همان جامعه شرب خمر و فروش آن را
میشود برای عده ای آزاد و برای عده ای ممنوع اعلام کرد؟البته روزهای شکار هم سه روز آخر هفته بود(چهار
شنبه پنج شنبه و جمعه)تا هر کس در روزی که وقت دارد شکار کند که بازهم در چند سال آخر دو روز آخر
شد(پنج شنبه و جمعه)حالا شکارچی با همه راه سختی را که پیموده باید کجا شکار کند؟اکثر مناطق که میتوان
در آن شکار کرد یا مناطق محافظت شده یا شکار ممنوع هستند یا به دلیل صرفه جوئی اداره محیط زیست در
زدن تابلوهای مناطق حفاظت شده شکارچی جرات شکار در مناطق مجاور مناطق حفاظت شده را هم ندارد.پس
ناچار نزدیک مناطق کشاورزی میرود و آن موقع با اعتراض کشاورزان مواجه میشود و گیردادنهای الکی.بعد
میرود به دشتهای دورتر که ناگاه ماشین اداره برق پیدا میشود که چرابه تیرهای برق نزدیک شدید حتی اگر
پانصد متر از اولین دکل برق فاصله داشته باشید.پس بعد از اینهمه مصیبت و منع.شکارچی کجا باید شکار کند
حالا هم که منع چند ساله شکارچیانی هم که به قانون احترام میگذاشتند به دو دسته تقسیم کرده.عده ای که اصلا
قید شکار را زدند و عده ای مثل همان جمع عظیم راننده هایی که بی توجه به تابلوهای سرعت راهنمایی شده اند
به شکار غیر قانونی روی آوردند کسانی که بیشتر آنها حتی اگر در سفرهای شکار یک شکار هم نمیزدند
فقط دلخوش بودند که با اسلحه به طبیعت بروند و چند تیر بیاندازند و صبحانه ای هم در طبیعت بخورند و به
خانه برگردند حالا به لطف بعضی افراد به ظاهر روشنفکر و دلسوز طبیعت شده اند شکارچی متخلف وبا شکار
بانها رودر رو شده اند و گهگاهی هم میشنویم که چه اتفاقهای بدی در این درگیریها برای هردو گروه میافتد.من
چند پیشنهاد دارم قضاوت با شما خوانندگان محترم.
1-تاسیس اداره شکاربانی که هم حامی شکار باشد و هم حافظ
حقوق شکارچی.و پرهیز از گرفتن تصمیمهای لحظه ای و منعهای بیمورد
.2-دفترچه شکاری که مدت اعتبارش
به مدت باقی مانده اعتبار جواز حمل اسلحه وابسطه باشد و درآخر آن به تفصیل به محدوده های حفاظت شده و
باید و نباید های شکار اشاره شده باشد
.3-برگه مجوز شکار که هر سال داده میشود دقیقا هر سال مثلا درپانزدهم
تیرماه آماده تحویل به شکارچی باشد و هرسال در یک تاریخ توضیع نشود
4-امتیاز ندادن به بعضی از فرق و
مذاهب برای زودتر شکار کردن.
5-تعیین و نوشتن تعداد و نوع مجاز حیوانات قابل شکار در برگه مجوز شکار
مربوط به هر سال با شجاعت بجای بهانه تراشیهای الکی.
مثلا اگربا دلیل بگویند که در فلان استان خشکسالی
شدید بوده و هر شکارچی حق دارد فقط یک گنجشک را و نه هیچ پرنده دیگر را شکار کند و اگر خلاف کند به
مدت سه سال نمی تواند جواز شکار بگیرد بنده و شکارچیان اصیل و باسابقه وپیرو قانون که شکاررفتن را
بیشتر از شکار کردن برای بیرون رفتن از ازدحام شهر و گشت و گذری در طبیعت میخواهند هرگز هیچگونه
تخلفی نخواهند کرد حتی اگر در هربار شکار فقط اجازه شکار یک گنجشک را داشته باشند.آنوقت همین افراد
متخلف هم وقتی چند شکارچی را در اطراف ببینند به گمان اینکه نکند از اداره شکاربانی باشند کمی در شکار
غیر قانونی تامل میکنند.البته با مصرف بالای سوخت ماشینهای آفرود(بیابانگرد)و فقط همین قیمت وحشتناک
لاستیک آنها(مثلا جیپ صحرا یا پاترول)و قیمت سرسام آور تفنگ و فشنگ همینطور هم افراد زیادی نمانده اند
که در جاده های سنگ و خاکی و نبود شکارگاه مشخص توانائی سالی چند با شکار رفتن را هم داشته باشند.
حالا شما خواننده محترم با هر سلیقه و علایق از هر نقطه کشور عزیزمان ایران که هستید اگر موافق با مطالب
فوق هستید و حرف این برادر کوچکتان را نزدیک به حق می دانید مثل بنده که می خواهم این نوشته ها را
بصورت نامه به دست چند مقام مسئول برسانم شما هم لطفا همینکار را بکنید.آخر ما شکارچیهای تابع قانون با
اینهمه تعداد زیاد متاسفانه هیچ انجمن و یا اتحادیه ای نداریم که از طریق آن مطالباتمان را پیگیری کنیم.پس اول
یاری خدا دوم همکاری شما و سوم لطف مسئولان محترم ودلسوز.با تشکر.